Loading
بلا، سرنوشت، نیکبختی، نابودی، سجادیه، صحیفه

18) نیایش و درخواست دوری بلاها
وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ إِذَا دُفِعَ عَنْهُ مَا يَحْذَرُ أَوْ عُجِّلَ لَهُ مَطْلَبُهُ :
اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ عَلَى حُسْنِ قَضَائِكَ، وَ بِمَا صَرَفْتَ عَنِّي مِنْ بَلَائِكَ، فَلَا تَجْعَلْ حَظِّي مِنْ رَحْمَتِكَ مَا عَجَّلْتَ لِي مِنْ عَافِيَتِكَ فَأَكُونَ قَدْ شَقِيتُ بِمَا أَحْبَبْتُ وَ سَعِدَ غَيْرِي بِمَا كَرِهْتُ. وَ إِنْ يَكُنْ مَا ظَلِلْتُ فِيهِ أَوْ بِتُّ فِيهِ مِنْ هَذِهِ الْعَافِيَةِ بَيْنَ يَدَيْ بَلَاءٍ لَا يَنْقَطِعُ وَ وِزْرٍ لَا يَرْتَفِعُ فَقَدِّمْ لِي مَا أَخَّرْتَ، وَ أَخِّرْ عَنِّي مَا قَدَّمْتَ. 3) فَغَيْرُ كَثِيرٍ مَا عَاقِبَتُهُ الْفَنَاءُ، وَ غَيْرُ قَلِيلٍ مَا عَاقِبَتُهُ الْبَقَاءُ، وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ.
نيايش آن حضرت براي دفع بلاها
خدايا، ستايش براي توست كه سرنوشت مرا به نيكي رقم زدي و بلاي خويش را از من بگرداندي. مبادا اين تن درستيِ گذرايي كه به من عنايت كردهاي، تنها بهرهي من از رحمت تو باشد، تا آنچه دوست ميداشتهام مايهي بدبختيام شود، و ديگري با آنچه ناخوشايند من است به نيكبختي رسد.
اگر اين تن درستي كه يكسر از آن بهرهمندم و روز و شبم را با آن به سر ميبرم، بلايي پيوسته و وبالي پايدار به دنبال دارد، پس آنچه را واپس انداختهاي، پيش افكن، و آنچه را پيش افكندهاي، واپس فرست؛
زيرا آنچه به نابودي انجامد، بسيار نيست، و آنچه سرانجامش جاودانگي است، اندك نباشد. و بر محمد و خاندانش درود فرست.
اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ عَلَى حُسْنِ قَضَائِكَ، وَ بِمَا صَرَفْتَ عَنِّي مِنْ بَلَائِكَ، فَلَا تَجْعَلْ حَظِّي مِنْ رَحْمَتِكَ مَا عَجَّلْتَ لِي مِنْ عَافِيَتِكَ فَأَكُونَ قَدْ شَقِيتُ بِمَا أَحْبَبْتُ وَ سَعِدَ غَيْرِي بِمَا كَرِهْتُ. وَ إِنْ يَكُنْ مَا ظَلِلْتُ فِيهِ أَوْ بِتُّ فِيهِ مِنْ هَذِهِ الْعَافِيَةِ بَيْنَ يَدَيْ بَلَاءٍ لَا يَنْقَطِعُ وَ وِزْرٍ لَا يَرْتَفِعُ فَقَدِّمْ لِي مَا أَخَّرْتَ، وَ أَخِّرْ عَنِّي مَا قَدَّمْتَ. 3) فَغَيْرُ كَثِيرٍ مَا عَاقِبَتُهُ الْفَنَاءُ، وَ غَيْرُ قَلِيلٍ مَا عَاقِبَتُهُ الْبَقَاءُ، وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ.
نيايش آن حضرت براي دفع بلاها
خدايا، ستايش براي توست كه سرنوشت مرا به نيكي رقم زدي و بلاي خويش را از من بگرداندي. مبادا اين تن درستيِ گذرايي كه به من عنايت كردهاي، تنها بهرهي من از رحمت تو باشد، تا آنچه دوست ميداشتهام مايهي بدبختيام شود، و ديگري با آنچه ناخوشايند من است به نيكبختي رسد.
اگر اين تن درستي كه يكسر از آن بهرهمندم و روز و شبم را با آن به سر ميبرم، بلايي پيوسته و وبالي پايدار به دنبال دارد، پس آنچه را واپس انداختهاي، پيش افكن، و آنچه را پيش افكندهاي، واپس فرست؛
زيرا آنچه به نابودي انجامد، بسيار نيست، و آنچه سرانجامش جاودانگي است، اندك نباشد. و بر محمد و خاندانش درود فرست.