Loading
وسوسه های قلبی، وسوسه های شیطان، علت وسوسه و درمان آن، گمراهی، شیطان، رفع وسوسه های قلبی ، اذکار دعا ادعیه

دعای رفع وسوسههاى قلبى
پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمود: هر کس از شما در دلش دچار وسواس گردید خدا را به یاد آورد و بگوید:
«لاَ حَوْلَ وَلاَ قُوَّةَ إِلّاَ بِاللهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ وَصَلَّى اللهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّيِّبِينَ».
«هیچ نیرو و قدرتى جز خداوند بلند مرتبه و بزرگ نیست و درود خدا بر حضرت محمّد (صلی الله علیه وآله) و خاندان پاکش باد».
شیطان از او دور مىشود.1
على (علیه السلام) فرمود: مردى نزد پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) آمد و عرض کرد: اى رسول خدا! اگر بنا باشد کسى گرفتار دو دلى شود، آن شخص من هستم که یک دلم مرا امر مىکند که از شما پیروى کنم امّا دل دیگرم مرا نهى مىکند که از شما پیروى کنم.
رسول خدا (صلی الله علیه وآله) به او فرمود: دعایى به تو مىآموزم اگر آن را بگویى خداوند دو دلى را از تو دور مىکند. فرمود بگو:
«اللَّهُمَّ أَنْتَ الرَّبُّ وَأَنْتَ اللهُ وَأَنْتَ الرَّحْمَنُ وَأَنْتَ الرَّحِيمُ أَسْتَعِينُکَ عَلَى عَدُوِّي فَاحْبِسْهُ عَنِّي بِمَا شِئْتَ».
«خداوندا! تو پروردگارى و تو خدایى و تو بخشندهاى و تو بخشایشگرى، براى چیرگى و غلبه بر دشمنم از تو یارى مىجویم آن گونه که میپسندى او را از من بازدار».2
امیر مؤمنان (علیه السلام) فرمود: اگر شیطان یکى از شما را وسوسه کرد، به خدا پناه برده و بگوید:
«آمَنْتُ بِاللهِ وَبِرَسُولِهِ مُخْلِصاً لَهُ الدِّينَ».3
«به خدا و رسولش ایمان آوردم و بندگى را براى او خالص کردم».
کمیل بن زیاد از امیر مؤمنان (علیه السلام) نقل مىکند که در وصیت به او فرمود: اى کمیل! اگر شیطان در قلبت وسوسه ایجاد کرد بگو:
«أَعُوذُ بِاللهِ الْقَوِيِّ مِنَ الشَّيْطَانِ الْغَوِيِّ وَأَعُوذُ بِمُحَمَّدٍ الرَّضِيِّ مِنْ شَرِّ مَا قُدِّرَ وَقُضِيَ وَأَعُوذُ بِإِلَهِ النَّاسِ مِنْ شَرِّ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ وَسَلِّمْ».4
«به خداى توانمند پناه مىبرم از شیطان گمراهکننده و به محمّد (صلی الله علیه وآله) که خدا از او راضى است پناه مىبرم و از شر قضا و قدر به معبود مردمان پناه مىبرم و از شر تمامى اجنّه و مردم و سلامت بدار و روزىِ ابلیس و شیطانهاى همراهش را کافى بدار و اگر چه آنها همگى مثل ابلیس گمراهند».
تا از آسیب شیطان و یارانش ]حتّى اگر یارانش مثل خودش باشند [در امان باشى.
على بن مهزیار گوید: مردى به امام باقر (علیه السلام) نامهاى نوشت و از گناهى که به ذهنش خطور مىکرد شکوه کرد، حضرت در ضمن نامهاش چنین پاسخ داد: همانا خداى بزرگ و گرامى اگر بخواهد تو را پایدار دارد و براى شیطان ]بر تو[ راهى قرار ندهد.
عدّهاى از مردم به خاطر وسوسههایى که در دلشان مىگذشت به پیامبر(صلی الله علیه وآله) شکایت کردند که اگر باد آنها را به دور دستها ببرد یا تکه تکه کند برایشان دوست داشتنىتر است از آن که درباره آن سخنى بگوید. رسول خدا(صلی الله علیه وآله) فرمود: آیا این را دریافتید؟ گفتند: آرى، حضرت فرمود: سوگند به آن که جانم در دست اوست این همان ایمان خالص است، پس هرگاه آن وسوسهها را احساس کردید بگویید:
«آمَنَّا بِاللهِ وَرَسُولِهِ وَلاَ حَوْلَ وَلاَ قُوَّةَ إِلّاَ بِاللهِ».
«به خدا و رسولش ایمان آوردیم و جز خداوند هیچ نیرو و قدرتى نیست».5
حریز بن عبدالله سجستانى به امام صادق (علیه السلام) عرض کرد: اندوه و غمهایى در سینه و وسوسههایى در دل دارم که گاه موجب مىشود نمازم را قطع کنم و قرائتم قطع شود فرمود: چرا دعاى امیر مؤمنان (علیه السلام) را نمىخوانى؟ عرض کردم: آن را به من بیاموز فرمود: هرگاه آن احساس را داشتى دست بر سینه بگذار و سه بار بگو:
«بِسْمِ اللهِ وَبِاللهِ. اللَّهُمَّ مَنَنْتَ عَلَيَّ بِالاِْيمَانِ وَأَوْدَعْتَنِي الْقُرْآنَ وَرَزَقْتَنِي صِيَامَ شَهْرِ رَمَضَانَ فَامْنُنْ عَلَيَّ بِالرَّحْمَةِ وَالرِّضْوَانِ وَالرَّأْفَةِ وَالْغُفْرَانِ وَتَمَامِ مَا أَوْلَيْتَنِي مِنَ النِّعَمِ وَالاِْحْسَانِ يَا حَنَّانُ يَا مَنَّانُ يَا دَائِمُ يَا رَحْمَانُ سُبْحَانَکَ وَلَيْسَ لِي أَحَدٌ سِوَاکَ سُبْحَانَکَ أَعُوذُ بِکَ بَعْدَ هَذِهِ الْكَرَامَاتِ مِنَ الْهَوَانِ وَأَسْأَلُکَ أَنْ تُجْلِيَ عَنْ قَلْبِي الاَْحْزَانَ».
«به نام خدا و با یارى خدا، خداوندا! بر من با ایمان آوردن منت نهادى و قرآن را به من ارزانى داشتى و روزه ماه رمضان را روزىام کردى. پس با رحمت و خشنودى خود بر من منت بگذار و نیز با بخشش و نعمت و خوبىهایى که ارزانى ام داشتى. اى مهربان اى سخاوتمند اى جاویدان اى بخشنده، منزّهى تو و جز تو کسى را ندارم. تو پس به خاطر بخششهایى که به من داشتى از ترس و هراس به تو پناه مىبرم و از تو مىخواهم اندوه قلبم را بزدایى و برطرف کنى».
]که[ به یارى خداى تعالى شفا مىیابى. سپس صلوات بر پیامبر (صلی الله علیه وآله) مىفرستى که درود و رحمت خدا بر آنان باد.6
مردى خدمت امام صادق (علیه السلام) از وسوسه و خیال بسیار شکایت کرد امام (علیه السلام) فرمود: دستت را بر قلبت کشیده و بگو:
«بِسْمِ اللهِ وَبِاللهِ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهِ وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلّا بِاللهِ الْعَلِيِّ الْعَظيمِ. اَللّهُمَّ امْسَحْ عَنِّي ما أَحْذَرُ».
«به نام خدا و با یارى خدا حضرت محمّد (صلی الله علیه وآله) فرستاده خداست و نیرو و قدرتى جز خداى والا و بزرگ نیست. خداوندا! آن چه را مىپرهیزم از من برطرف کن».
سپس دست بر شکمت بکش و سه بار دعا را بگو که خداوند تعالى وسوسه را از تو مىزداید.
آن مرد گفت: بسیارى اوقات به سبب وسواس و خیال باطل نمازم را قطع مىکردم وقتى دعایى را که امام (علیه السلام) و سرور و مولایم به من آموخت سه بار گفتم و خداوند خیالات باطل را از من دور کرد و شفا یافتم و از آن به بعد دیگر دچار وسواس نشدم.7
ابن عباس مىگوید: وقتى خداوند حضرت عیسى (علیه السلام) را مبعوث کرد
شیطان او را وسوسه نمود، حضرت ]براى دفع وسوسه[ خواند:
«سُبْحَانَ اللهِ مِلْءَ سَمَاوَاتِهِ وَأَرْضِهِ وَمِدَادَ كَلِمَاتِهِ وَزِنَةَ عَرْشِهِ وَرِضَا نَفْسِهِ».
«خدا منزه است به گستردگى آسمانها و زمینش و نعمتهاى بى شمارش و به میزان عرشش و رضایت خودش».
هنگامى که ابلیس این ]کلمه[ را شنید حضرت عیسى(علیه السلام) را به حال خود گذاشت و دیگر نتوانست کارى انجام دهد تا آن که در وادى خَضْرا افتاد.8
1 . بحار الأنوار: 91 / 12.
2 . الجعفريات: 227.
3 . مكارم الأخلاق: 377.
4 . بشارة المصطفى: 27.
5 . الكافى: 2 / 425.
6 . طبّ الأئمّه: 27.
7 . طبّ الأئمّه: 117.
8 . بحار الأنوار: 92 / 138، امالى شيخ صدوق: 203.
«لاَ حَوْلَ وَلاَ قُوَّةَ إِلّاَ بِاللهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ وَصَلَّى اللهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّيِّبِينَ».
«هیچ نیرو و قدرتى جز خداوند بلند مرتبه و بزرگ نیست و درود خدا بر حضرت محمّد (صلی الله علیه وآله) و خاندان پاکش باد».
شیطان از او دور مىشود.1
على (علیه السلام) فرمود: مردى نزد پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) آمد و عرض کرد: اى رسول خدا! اگر بنا باشد کسى گرفتار دو دلى شود، آن شخص من هستم که یک دلم مرا امر مىکند که از شما پیروى کنم امّا دل دیگرم مرا نهى مىکند که از شما پیروى کنم.
رسول خدا (صلی الله علیه وآله) به او فرمود: دعایى به تو مىآموزم اگر آن را بگویى خداوند دو دلى را از تو دور مىکند. فرمود بگو:
«اللَّهُمَّ أَنْتَ الرَّبُّ وَأَنْتَ اللهُ وَأَنْتَ الرَّحْمَنُ وَأَنْتَ الرَّحِيمُ أَسْتَعِينُکَ عَلَى عَدُوِّي فَاحْبِسْهُ عَنِّي بِمَا شِئْتَ».
«خداوندا! تو پروردگارى و تو خدایى و تو بخشندهاى و تو بخشایشگرى، براى چیرگى و غلبه بر دشمنم از تو یارى مىجویم آن گونه که میپسندى او را از من بازدار».2
امیر مؤمنان (علیه السلام) فرمود: اگر شیطان یکى از شما را وسوسه کرد، به خدا پناه برده و بگوید:
«آمَنْتُ بِاللهِ وَبِرَسُولِهِ مُخْلِصاً لَهُ الدِّينَ».3
«به خدا و رسولش ایمان آوردم و بندگى را براى او خالص کردم».
کمیل بن زیاد از امیر مؤمنان (علیه السلام) نقل مىکند که در وصیت به او فرمود: اى کمیل! اگر شیطان در قلبت وسوسه ایجاد کرد بگو:
«أَعُوذُ بِاللهِ الْقَوِيِّ مِنَ الشَّيْطَانِ الْغَوِيِّ وَأَعُوذُ بِمُحَمَّدٍ الرَّضِيِّ مِنْ شَرِّ مَا قُدِّرَ وَقُضِيَ وَأَعُوذُ بِإِلَهِ النَّاسِ مِنْ شَرِّ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ وَسَلِّمْ».4
«به خداى توانمند پناه مىبرم از شیطان گمراهکننده و به محمّد (صلی الله علیه وآله) که خدا از او راضى است پناه مىبرم و از شر قضا و قدر به معبود مردمان پناه مىبرم و از شر تمامى اجنّه و مردم و سلامت بدار و روزىِ ابلیس و شیطانهاى همراهش را کافى بدار و اگر چه آنها همگى مثل ابلیس گمراهند».
تا از آسیب شیطان و یارانش ]حتّى اگر یارانش مثل خودش باشند [در امان باشى.
على بن مهزیار گوید: مردى به امام باقر (علیه السلام) نامهاى نوشت و از گناهى که به ذهنش خطور مىکرد شکوه کرد، حضرت در ضمن نامهاش چنین پاسخ داد: همانا خداى بزرگ و گرامى اگر بخواهد تو را پایدار دارد و براى شیطان ]بر تو[ راهى قرار ندهد.
عدّهاى از مردم به خاطر وسوسههایى که در دلشان مىگذشت به پیامبر(صلی الله علیه وآله) شکایت کردند که اگر باد آنها را به دور دستها ببرد یا تکه تکه کند برایشان دوست داشتنىتر است از آن که درباره آن سخنى بگوید. رسول خدا(صلی الله علیه وآله) فرمود: آیا این را دریافتید؟ گفتند: آرى، حضرت فرمود: سوگند به آن که جانم در دست اوست این همان ایمان خالص است، پس هرگاه آن وسوسهها را احساس کردید بگویید:
«آمَنَّا بِاللهِ وَرَسُولِهِ وَلاَ حَوْلَ وَلاَ قُوَّةَ إِلّاَ بِاللهِ».
«به خدا و رسولش ایمان آوردیم و جز خداوند هیچ نیرو و قدرتى نیست».5
حریز بن عبدالله سجستانى به امام صادق (علیه السلام) عرض کرد: اندوه و غمهایى در سینه و وسوسههایى در دل دارم که گاه موجب مىشود نمازم را قطع کنم و قرائتم قطع شود فرمود: چرا دعاى امیر مؤمنان (علیه السلام) را نمىخوانى؟ عرض کردم: آن را به من بیاموز فرمود: هرگاه آن احساس را داشتى دست بر سینه بگذار و سه بار بگو:
«بِسْمِ اللهِ وَبِاللهِ. اللَّهُمَّ مَنَنْتَ عَلَيَّ بِالاِْيمَانِ وَأَوْدَعْتَنِي الْقُرْآنَ وَرَزَقْتَنِي صِيَامَ شَهْرِ رَمَضَانَ فَامْنُنْ عَلَيَّ بِالرَّحْمَةِ وَالرِّضْوَانِ وَالرَّأْفَةِ وَالْغُفْرَانِ وَتَمَامِ مَا أَوْلَيْتَنِي مِنَ النِّعَمِ وَالاِْحْسَانِ يَا حَنَّانُ يَا مَنَّانُ يَا دَائِمُ يَا رَحْمَانُ سُبْحَانَکَ وَلَيْسَ لِي أَحَدٌ سِوَاکَ سُبْحَانَکَ أَعُوذُ بِکَ بَعْدَ هَذِهِ الْكَرَامَاتِ مِنَ الْهَوَانِ وَأَسْأَلُکَ أَنْ تُجْلِيَ عَنْ قَلْبِي الاَْحْزَانَ».
«به نام خدا و با یارى خدا، خداوندا! بر من با ایمان آوردن منت نهادى و قرآن را به من ارزانى داشتى و روزه ماه رمضان را روزىام کردى. پس با رحمت و خشنودى خود بر من منت بگذار و نیز با بخشش و نعمت و خوبىهایى که ارزانى ام داشتى. اى مهربان اى سخاوتمند اى جاویدان اى بخشنده، منزّهى تو و جز تو کسى را ندارم. تو پس به خاطر بخششهایى که به من داشتى از ترس و هراس به تو پناه مىبرم و از تو مىخواهم اندوه قلبم را بزدایى و برطرف کنى».
]که[ به یارى خداى تعالى شفا مىیابى. سپس صلوات بر پیامبر (صلی الله علیه وآله) مىفرستى که درود و رحمت خدا بر آنان باد.6
مردى خدمت امام صادق (علیه السلام) از وسوسه و خیال بسیار شکایت کرد امام (علیه السلام) فرمود: دستت را بر قلبت کشیده و بگو:
«بِسْمِ اللهِ وَبِاللهِ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهِ وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلّا بِاللهِ الْعَلِيِّ الْعَظيمِ. اَللّهُمَّ امْسَحْ عَنِّي ما أَحْذَرُ».
«به نام خدا و با یارى خدا حضرت محمّد (صلی الله علیه وآله) فرستاده خداست و نیرو و قدرتى جز خداى والا و بزرگ نیست. خداوندا! آن چه را مىپرهیزم از من برطرف کن».
سپس دست بر شکمت بکش و سه بار دعا را بگو که خداوند تعالى وسوسه را از تو مىزداید.
آن مرد گفت: بسیارى اوقات به سبب وسواس و خیال باطل نمازم را قطع مىکردم وقتى دعایى را که امام (علیه السلام) و سرور و مولایم به من آموخت سه بار گفتم و خداوند خیالات باطل را از من دور کرد و شفا یافتم و از آن به بعد دیگر دچار وسواس نشدم.7
ابن عباس مىگوید: وقتى خداوند حضرت عیسى (علیه السلام) را مبعوث کرد
شیطان او را وسوسه نمود، حضرت ]براى دفع وسوسه[ خواند:
«سُبْحَانَ اللهِ مِلْءَ سَمَاوَاتِهِ وَأَرْضِهِ وَمِدَادَ كَلِمَاتِهِ وَزِنَةَ عَرْشِهِ وَرِضَا نَفْسِهِ».
«خدا منزه است به گستردگى آسمانها و زمینش و نعمتهاى بى شمارش و به میزان عرشش و رضایت خودش».
هنگامى که ابلیس این ]کلمه[ را شنید حضرت عیسى(علیه السلام) را به حال خود گذاشت و دیگر نتوانست کارى انجام دهد تا آن که در وادى خَضْرا افتاد.8
1 . بحار الأنوار: 91 / 12.
2 . الجعفريات: 227.
3 . مكارم الأخلاق: 377.
4 . بشارة المصطفى: 27.
5 . الكافى: 2 / 425.
6 . طبّ الأئمّه: 27.
7 . طبّ الأئمّه: 117.
8 . بحار الأنوار: 92 / 138، امالى شيخ صدوق: 203.