Loading
نیایش، سید مرتضی آوینی
نیایشهایی از سید مرتضی (رحمه الله)
مولای من
مولای من! ای ماه تمام در تاریکی! دستم را بگیر که در گردابها افتادهام.
شگفتیهایِ زیبایی ات، همچون دریا تمام نشدنی است؛ و درباره اش هر چه میخواهی بگو!
به حقِّ آن که خط سیمایت را کشید و بر دلها مسلط ساخت، دستان کریمت را به سویم بگشای و از صمیم دل، برایم گشایش بطلب.
به آن که چهرهاش از ناوک نگاه، خونین است، بگو که رحمی کن که دل در عشق تو خونین است.
ای چشم بیمار و خمار! اگر درراه چشم تو مُردم، ملامتم مکن.
من با دلی شیفته ات شدهام، دریایی!
پایدار بیزوال
ما گواهی میدهیم که خدای عزّوجل، یکتای بیهمتاست پیش از هر چیز، اول است و پس از فنای هر چیز، باقی است. دانایی است که چیزی از او نهفته نیست؛ توانایی است که چیزی او را ناتوان نمیسازد؛ زنده ای با مرگ است و پایداری بیزوال، قدیمی است جاودانه، زنده ای است شنوا و بینا؛ دانایی است توانا؛ بینیاز از مکان و زمان و نام و نشان و از هر کس و هر چیز از اوصاف پدیدهها و آفریدهها، مبرّاست و ز حد و مرز و اندام و اعضا و شباهت با اشیا و همگونی با اجناس و همسانی با اشخاص منزه است. یکتا خدایی است، فراتر از درک اندیشهها و تصور وهمها و دیدِ نگاهها، و او خود، دیدهها را میبیند و به هر چیز، پیش از پیدایش آن آگاه است. و آنچه که بوده است و خواهد بود، میشناسد؛ و آنچه را که نیست، میداند که اگر میبود، چگونه بود؛ علمش فراگیر همه چیز است.
بصیرت زلال
حمد خدای را بر دانش و درکی که بخشید و بصیرتی که زلال نمود و خطایی که بخشود وطلبی که آسان نمود و ادبی که بنیان نهاد.
حمد خدای را که حقی را تدبیر کرد که پیروی میشود و از باطل و بدعت باز داشت؛ به رهنمایی و دلالت، ارشاد کرد. آنان که راهش را پیمودند و صحبتهای او را شنودند و آیین او را از دگرگونی نگاه داشتند و مجمل آن را روشن و مشکل آن را تفسیر نمودند و پایههایش را برافراشتند.
مولای من! ای ماه تمام در تاریکی! دستم را بگیر که در گردابها افتادهام.
شگفتیهایِ زیبایی ات، همچون دریا تمام نشدنی است؛ و درباره اش هر چه میخواهی بگو!
به حقِّ آن که خط سیمایت را کشید و بر دلها مسلط ساخت، دستان کریمت را به سویم بگشای و از صمیم دل، برایم گشایش بطلب.
به آن که چهرهاش از ناوک نگاه، خونین است، بگو که رحمی کن که دل در عشق تو خونین است.
ای چشم بیمار و خمار! اگر درراه چشم تو مُردم، ملامتم مکن.
من با دلی شیفته ات شدهام، دریایی!
پایدار بیزوال
ما گواهی میدهیم که خدای عزّوجل، یکتای بیهمتاست پیش از هر چیز، اول است و پس از فنای هر چیز، باقی است. دانایی است که چیزی از او نهفته نیست؛ توانایی است که چیزی او را ناتوان نمیسازد؛ زنده ای با مرگ است و پایداری بیزوال، قدیمی است جاودانه، زنده ای است شنوا و بینا؛ دانایی است توانا؛ بینیاز از مکان و زمان و نام و نشان و از هر کس و هر چیز از اوصاف پدیدهها و آفریدهها، مبرّاست و ز حد و مرز و اندام و اعضا و شباهت با اشیا و همگونی با اجناس و همسانی با اشخاص منزه است. یکتا خدایی است، فراتر از درک اندیشهها و تصور وهمها و دیدِ نگاهها، و او خود، دیدهها را میبیند و به هر چیز، پیش از پیدایش آن آگاه است. و آنچه که بوده است و خواهد بود، میشناسد؛ و آنچه را که نیست، میداند که اگر میبود، چگونه بود؛ علمش فراگیر همه چیز است.
بصیرت زلال
حمد خدای را بر دانش و درکی که بخشید و بصیرتی که زلال نمود و خطایی که بخشود وطلبی که آسان نمود و ادبی که بنیان نهاد.
حمد خدای را که حقی را تدبیر کرد که پیروی میشود و از باطل و بدعت باز داشت؛ به رهنمایی و دلالت، ارشاد کرد. آنان که راهش را پیمودند و صحبتهای او را شنودند و آیین او را از دگرگونی نگاه داشتند و مجمل آن را روشن و مشکل آن را تفسیر نمودند و پایههایش را برافراشتند.