بخش‌ها:

شرح دعای ندبه - فراز پنجاه و هفتم

شرح دعای ندبه - فراز پنجاه و هفتم

وَ اجْعَلْ صَلاتَنَا بِهِ مَقْبُولَهً وَ ذُنُوبَنَا بِهِ مَغْفُورَهً وَ دُعَاءَنَا بِهِ مُسْتَجَابا وَ اجْعَلْ أَرْزَاقَنَا بِهِ مَبْسُوطَهً وَ هُمُومَنَا بِهِ مَکْفِیَّهً وَ حَوَائِجَنَا بِهِ مَقْضِیَّهً وَ أَقْبِلْ إِلَیْنَا بِوَجْهِكَ الْكَرِیمِ وَ اقْبَلْ تَقَرُّبَنَا إِلَیْكَ وَ انْظُرْ إِلَیْنَا نَظْرَهً رَحِیمَهً نَسْتَکْمِلْ بِهَا الْكَرَامَهَ عِنْدَكَ ثُمَّ لا تَصْرِفْهَا عَنَّا بِجُودِكَ وَ اسْقِنَا مِنْ حَوْضِ جَدِّهِ صلی الله علیه و آله و سلم بِكَأْسِهِ وَ بِیَدِهِ رَیّا رَوِیّا هَنِیئا سَائِغا لا ظَمَأَ بَعْدَهُ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ؛

خدایا به وسیله او نمازمان را پذیرفته و گناهانمان را آمرزیده و دعاهایمان را مستجاب گردان، خدایا روزی هایمان را به سبب او گسترده و اندوهمان را برطرف شده و حاجت هایمان را برآورده فرما و به جانب ما به جلوه کریمت روی آور و تقرّبان را به سویت بپذیر و به ما نظر کن، نظری مهربانانه که کرامت را نزد تو به وسیله آن نظر به کمال برسانیم و آن نظر مهربانانه را به حق جودت از ما مگردان و از حوض جدّش (درود خدا بر او و خاندانش) با جام او و به دست او سیرابمان کن، سیراب شدنی کامل و گوارا و خوش که پس از آن تشنگی نباشد، ای مهربان ترین مهربانان!.

آخرین فراز از دعای ندبه نیز به برخی دیگر از معارف امام زمان شناسی دلالت دارد و آن نقش واسطه گری امام میان خدای سبحان و مردم است آن چنان که پذیرش امامت و ولایت وی و امامان معصوم دیگر شرط قبولی همه اعمال و عدم پذیرش ولایت آن ها باعث نابودی اعمال است.در این باره به برخی نکات اشاره می شود.

نکته ها

1. عبادات، به جز شرایط صحّت، شرایط «قبول» و «کمال» هم دارد. یعنی آنچه که رعایت آن، انسان را به قرب خدا و رشد معنوی می رساند و در فرد و جمع، تأثیر می گذارد. گاهی عبادت، درست است؛ ولی رشدآور نیست، مانند دارویی که شفابخش نیست. گاهی عبادت، انسان را از کیفر می رهاند، ولی ما را محبوب خدا نمی سازد.

2. انسان باید به مسئله قبولی عبادت توجه خاصی داشته باشد تا از تلاش معنوی خود بهره بیشتری ببرد. علی عليه‌السلام می فرماید: «كُونُوا عَلی قَبُول الْعَمَلِ اشَدَّ عِنایهً مِنكُم عَلَی الْعَمَل؛ به قبولی عمل، بیش از اصل عمل توجه داشته باشید». انسان ممکن است برای پذیرش در جایی، هم کارت ورود بگیرد و هم براساس مقررات ظاهری عمل کند؛ ولی در مصاحبه به دلایلی مانند فساد اخلاق یا سوء سابقه یا ... رد شود. عبادات هم ممکن است از نظر مقررات الهی درست انجام شود؛ ولی به دلایلی مورد قبول خدا قرار نگیرد. مگر نه این است که گاهی کارهای درستی از سوی افراد غیر مسئول انجام می گیرد، ولی به جای تشکّر از آنان انتقاد هم می شود؟! پس شرطِ قبولی کار، چیزی دیگر است.

3. در آیات و روایات، شرایطی برای قبولی اعمال و عبادات بیان شده که نمونه هایی از آنها از این قرار است: شرط اعتقادی، سیاسی، اخلاقی، اقتصادی و اجتماعی که در جای خود باید به آنها پرداخت.

4. پذیرش امامت و ولایت معصومین شرط سیاسی قبولی اعمال است. ولایت و رهبری درست و آسمانی، همه بندگان خدا و بندگی ها و نماز و حج و جهاد را در راه الهی قرار می دهد و به آنها جهت شایسته می بخشد. مانند ایران امروز که با برخورداری از ولایت فقیه راه رو به رشدی را می پیماید. در مقابل، کشورهای اسلامی دیگر با آنکه نماز و روزه و ... دارند، ولی به خاطر انحراف در خط سیاسی و رهبری در ذلّت به سر می برند. رهبری جامعه همانند راننده در یک ماشین است. اگر همه سرنشینان، مرتب و مؤدّب باشند، ولی راننده مست یا جاده منحرف باشد، سقوط در پیش خواهد بود. ولی اگر راننده، سالم و با تجربه باشد، هر چند مسافران، کهنه پوش و نامرتب باشند، این سفر به مقصد می رسد.

5. در حدیث از امام باقر عليه‌السلام است:

مَنْ دانَ اللّهَ بعبادَهٍ یَجْهَدُ فیها نَفْسَهُ وَ لا امام لَهُ مِنَ اللّه فَسَعْیُهُ غَیر مُقْبُولٍ؛ کسی که به خدا ایمان دارد وعبادت های طاقت فرسا هم انجام می دهد ولی امام لایقی از طرف خدا ندارد، تلاشش بی فایده است.

پس شرط قبولی عبادات، ولایت است. ولی تقوا هم باید به همراه آن وجود داشته باشد. امام باقر عليه‌السلام می فرماید:

وَ ما تَنالُ وِلایَتَنا الّا بِالعَمَلِ وَالوَرَعِ؛ در خط رهبری ما نیست، مگر آنانکه اهل عمل و تقوا باشد.

6. برخی از گناهان است که فقط رضایت و شفاعت امام زمان سبب بخشش و غفران آن است. در زیارت جامعه کبیره که یک دوره کامل امام شناسی است می خوانیم: «یَا وَلِیَّ اللَّهِ إِنَّ بَیْنِی وَ بَیْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ذُنُوباً لَا یَأْتِی عَلَیْهَا إِلَّا رِضَاكُم».

7. یکی از موضوعات مهم در امام شناسی مسأله شفاعت ایشان است. تمام کتاب های مهم اعتقادی شیعه و سنّی مسأله شفاعت را بنابر روایات متعدد بیان کرده اند. در قرآن بیش از بیست مرتبه از مسأله شفاعت سخن به میان آمده و مرحوم مجلسی در بحارالانوار، 86 حدیث در این باره نقل فرموده است. فخررازی در تفسیر آیه «عَسی أن یَبعَثَكَ رَبُّكَ مَقامَاً مَحمُوداً» می گوید: همه مفسّران گفته اند: مقام محمودی را که خداوند در این آیه به پیامبرش وعده داده، همان مقام شفاعت اوست. بنابراین از نظر قرآن و روایات، در اصل شفاعت انبیا و اولیای خدا هیچ تردید و اختلافی وجود ندارد.

8. کسانی که دارای بینش و عقاید فکری و رهبری درست باشند و فقط در عمل دچار لغزش هایی شده باشند، مشمول شفاعت شافعان می شوند. قرآن می فرماید: «لایَملِكُونُ الشَّفاعَهَ الّا مَنِ اتَّخَذَ عِندَ الرَّحمنِ عَهداً؛ فقط کسانی از شفاعت بهره مند می شوند که میان خود و خدایشان پیمانی داشته باشند» و خدا و اولیای او و راه آنان را قلباً پذیرفته باشند.آری، کسانی که در این دنیا از اولیای خدا و علمای ربّانی پیروی کرده باشند، در آن روز هم می توانند از آنان بهره گیرند و مشمول شفاعت آن بزرگواران باشند، یعنی باید بذر شفاعت را در دنیا کاشت تا در آخرت برداشت کرد.

9. ممکن است سؤال شود چرا خداوند به طور مستقیم گناهکاران را مورد عفو قرار نمی دهد تا نیازی به شفاعت دیگران نباشد؟ در پاسخ باید گفت:

اوّلًا، شاید دلیل آن سرکوبی روح تکبّر انسان و امر به تواضع در برابر بندگان صالح خدا باشد، همان طور که به شیطان امر شد در برابر آدم سجده کند. قرآن درباره گروهی می فرماید:

همین که به آنان گفته می شد بیایید تا رسول خدا برای شما استغفار و دعا کند، آنان سرهای خود را به سوی دیگر برگردانده و با تکبّر مخصوصی بی اعتنایی می کردند.

ثانیاً، مقام شفاعت از پاداش هایی است که خداوند به دلیل عبادت و بندگی اولیای خدا به آنان داده است، نه اینکه کمبودی در عفو خداوند است که با شفاعت و واسطه شدن مردان خدا جبران می شود.

ثالثاً، انسان همین که دید اولیای خدا مانند انبیا، امامان، شهدا، علما، صالحان و یا قرآن و ... در قیامت اهل شفاعت هستند، سعی می کند در دنیا خود را به آنان نزدیک و از پرتو رهنمودهای آنان استفاده کند.از همه گذشته، عطاکردن مقام شفاعت جاذبه ای در افراد به وجود می آورد که اگر به مقام نبوّت و امامت نمی رسند، دست کم خود را به مقام شهدا و صالحان و علما برسانند.

10. واسطه ها هم با مقام و دستوری که از سوی خدا دارند، شفاعت می کنند و اگر خداوند آن مقام یا اجازه شفاعت را به آنها مرحمت نفرموده بود، هیچ کس حق شفاعت کردن نداشت. بنابراین شفاعت و واسطه گری آن بزرگواران نیز در حقیقت شعاعی از لطف خداوند است، قرآن می فرماید: «مَن ذَا الّذی یَشفَعُ عِندَهُ الّا بِاذنِه؛ کیست که در حضور خدا حق شفاعت داشته باشد، مگر به اذن او».

11. اگر کسی بگوید که در بعضی آیات قرآن مسأله شفاعت نفی شده است مانند آیه:

«وَ اتَّقُواْ یَوْمًا لَّا تجْزِی نَفْسٌ عَن نَّفْسٍ شَیًا وَ لَا یُقْبَلُ مِنهَا شَفَاعَهٌ وَ لَا یُؤْخَذُ مِنهَا عَدْلٌ وَ لَا هُمْ یُنصَرُون؛ و از آن روز بترسید که کسی مجازات دیگری را نمی پذیرد و نه از او شفاعت پذیرفته می شود و نه غرامت از او قبول خواهد شد و نه یاری می شوند».

پاسخ آن است که این خطاب قرآن به یهودیان خودخواهی است که بنابر یک عقیده موهوم خود، خیال می کردند هرگز به قهر خدا دچار نمی شوند و حتّی اگر عذابی باشد، فقط برای چند روزی است وگرنه نژاد یهود، برترین نژاد و نور چشم نظام آفرینش است و در قیامت نیز مشمول لطف و شفاعت خداوند خواهند بود. همچنین پاسخ به بت پرستانی است که عقیده داشتند که این سنگ و چوبی که می پرستند، شفاعت کننده آنهاست. بنابراین خداوند برای سرکوب این خرافات و روح خودخواهی یهودیان می فرماید: در آن روز هر کسی سر و کارش فقط با عمل خودش می باشد و جای عوض و رشوه و شفاعت نیست. آری، شفاعت مردان خدا که به دلیل بندگی حق به مقام محمود رسیده اند کجا و شفاعت سنگ و چوب بی عقل و شعور کجا؟پس اگر در آیاتی می خوانیم که شفاعتی نیست، باید مورد و زمینه و ویژگی های شفاعت کننده و شفاعت شونده را هم درنظر بگیریم.

12. بر اساس روایات درجات شفاعت کنندگان یکسان نیست، بلکه بالاترین مقام برای پیامبراسلام صلی الله علیه و آله و سلم، سپس انبیا و امامان معصوم عليهم‌السلام ، آنگاه علمای ربّانی و شهدا و دیگران است و مقدار و اندازه شفاعت بستگی به مقام شفاعت کنندگان دارد.

 

منبع: شرح قرآنی دعای ندبه - محسن قرائتی 

 

منشورات
k