- امام صادق علیه السلام: دعا کن و مگو که کار از کار گذشته است. زیرا دعا، عین عبادت است. خداوند می فرماید: «کسانی که از عبادت من گردن فرازی کنند؛ به زودی با خواری به دوزخ در می آیند.» و فرموده است: «مرا بخوانید تا پاسختان دهم.»
- امام صادق علیه السلام: خداوند به وسیله ی دعا آنچه را که می داند برای آن به درگاهش دعا می شود و او، آن را اجابت می نماید، دفع می کند و اگر بنده به آن دعا موفق نشده بود، هرآینه به او بلایی می رسید که ریشه اش را از زمین می کند.
- امام علی علیه السلام: دعا کلید های کامیابی و رمز های رستگاری است و بهترین دعا دعایی است که از سینه ی پاک و دلی پارسا برآید. مناجات مایه ی نجات است و اخلاص، مایه ی خلاص. پس هرگاه هراس و بی تابی بالا گرفت به خدا باید پناه جست.
- امام صادق علیه السلام: هرگاه به یکی از شما رقت قلب دست داد، دعا کند. زیرا قلب تا خالص نشود رقت نمی یابد.
- امام صادق علیه السلام: لقمان به فرزندش گفت: «...وقتی بر مرکب خویش سواری، به خواندن کتاب خدا بپرداز، وقتی سرگرم کار هستی تسبیح بگو، و هرگاه که تنها بودی به دعا مشغول شو.»
- پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله به علی علیه السلام فرمود: به برکت وجود امامان از نسل توست که به امتم باران داده می شود و دعایشان مستجاب می شود، خداوند، بلا را از آنان برمیگرداند و رحمت، از آسمان فرود می آید.
- پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله : هرگاه فردی از شما دعا می کند، تقاضاهای بزرگ بنماید؛ زیرا بر خداوند هیچ چیز بزرگ (سنگین) نمی آید.
- امام علی علیه السلام: دعا کردن را پنج موقع مغتنم شمارید: هنگام خواندن قرآن، هنگام اذان، هنگام بارش باران، هنگام برخورد دو صف برای شهادت و هنگام دعای ستمدیده. زیرا هیچ مانعی میان آن و عرش نیست.
- امام باقر علیه السلام می فرماید: خداوند از میان بندگان مومنش بنده ای را که بیشتر دعا کند دوست می دارد. پس بر شما باد دعا کردن در سحرگاهان تا طلوع خورشید؛ زیرا این، وقتی است که در آن درهای آسمان باز می شود و روزی ها تقسیم می شود و حاجت های بزرگ برآورده می گردد.
- امام صادق علیه السلام: جدم می فرمود:«در دعا کردن پیش دستی کنید؛ زیرا بنده، چنان چه اهل دعا باشد وقتی بلایی بر او نازل شود و دعا کند، گفته می شود:«صدایی آشناست!» و چنان چه اهل دعای بسیار نباشد، وقتی بلایی بر او نازل شود و دعا کند، گفته می شود:«تا به حال کجا بودی؟!»
- امام صادق علیه السلام: هرگاه حاجتی داشتی، وضو بگیر و دو رکعت نماز بخوان، سپس حمد و ثنای خدا را به جای بیاور و نعمت هایش را یاد کن، آنگاه دعایت اجابت می شود.
- امام صادق علیه السلام : هرکه شب را با وضو بخوابد، آن شب، بسترش مسجد اوست و اگر برخیزد و نماز بخواند و سپس به ذکر خدا بپردازد، هرچه از خدا بخواهد، به او عطا می فرماید.
-
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله : هرکس دعایش را به همه ی مردان و زنان مومن تعمیم دهد، دعایش مستجاب می شود.
-
سپاس خداى را سزاست بر هر نعمتى كه بر من ارزانى داشته يا موجود مى باشد.
- پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله : دعا، كليد حاجت است و لقمههاى حلال، دندانه هاى آن كليدند.
- پیامبر خدا صلىاللهعليهوآله : خداوند عزّوجل شرم میکند از بندهاش که با جماعت ، نماز بخواند و سپس حاجتش را از او بخواهد و برود و حاجتش را برآوده نسازد.
- امام صادق عليهالسلام : دعا، مخزن اجابت است، همچنان كه ابر مخزن باران است.
- پیامبر خدا صلىاللهعليهوآله : ناتوانترین مردم كسی است كه از دعا كردن ناتوان باشد.
- پیامبر اکرم صلىاللهعليهوآله : ترک دعا گناه است.
معرفی کتاب «شرح دعای سحر» امام خمینی (ره)
دعای سحر و فضیلت آن :
دعای سحر دعایی است که با جمله: « اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ بَهَائِكَ بِأَبْهَاهُ وَ كُلُّ بَهَائِكَ بَهِيٌّ . اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِبَهَائِكَ كُلِّهِ » آغاز میشود. این دعا به نقل از امام رضا (ع) از امام باقر(ع) است و این بزرگواران این دعا را در سحرهای ماه مبارک رمضان قرائت می فرمودند . دعایی است بس عظیم الشان که مشتمل بر اسماء جمال و جلال الهی است. قال رضي الدين علي بن موسى بن جعفر بن طاوس في كتابه اقبال الاعمال: « روّينا بإسنادنا الى جدي ابي جعفر الطوسي، بإسناده ... عن ايّوب بن يقطين انّه كتب الى ابي الحسن الرضا عليهالسلام ، يسأله ان يصحّح له هذا الدعاء . فكتب اليه: نعم و هو دعاء ابي جعفر، عليهالسلام، بالأسحار في شهر رمضان. قال ابي: قال أبو جعفر، عليهالسلام: «لو يعلم الناس من عظم هذه المسائل عند اللَّه و سرعة اجابته لصاحبها لاقتتلوا عليه و لو بالسيوف؛ و اللَّه يختص برحمته من يشاء.» و قال أبو جعفر، عليهالسلام: «لو حلفت لبررت ان اسم اللَّه الاعظم قد دخل فيها. فاذا دعوتم فاجتهدوا في الدعاء؛ فانه من مكنون العلم. و اكتموه إلا من اهله؛ و ليس من اهله المنافقون و المكذبون و الجاحدون. و هو دعاء المباهلة»[1].
از دیدگاه سید بن طاووس:
سید بن طاووس(ره) در کتاب اقبال الاعمال درباره این دعا چنین می نویسد: «ایوب بن یقطین به خدمت امام رضا (ع) نامه ای نوشت و در آن از او خواست که بر این دعا صحه بگذارد. حضرت در پاسخ او مرقوم فرمود:«بله، این دعا، دعای حضرت امام باقر عليهالسلام در سحرهای ماه رمضان است پدرم به نقل از امام باقر عليهالسلام فرمود: اگر مردم می دانستند که این درخواست ها چه قدر نزد خدا عظمت و ارزش دارد و زود مستجاب می شود، برای به دست آوردن آن، حتی با شمشیر، با هم می جنگیدند و خداوند هر کس را بخواهد به رحمت خود اختصاص می دهد. نیز امام باقر عليهالسلام فرمودند: اگر سوگند یاد می کردم، راست و درست بود که اسم اعظم خداوند در این دعا وجود دارد. پس هرگاه این دعا را خواندید، در دعا و درخواست بکوشید، که این دعا از دانش نهان است و آن را جز از اهل آن کتمان کنید و منافقان و تکذیب کنندگان و منکران اهل این دعا نیستند.
از دیدگاه علامه حسن زاده آملی:
جناب علامه عامل حسن زاده آملی زید عمره در فضیلت دعای سحر فرموده اند: « وقتى به حضور شريف علامه طباطبائى رضوان اللّه تعالى عليه، تشرف حاصل كرده بودم و عرض حاجت نمودم، فرمود: آقا دعاى سحر حضرت باقر علوم نبيين «ع» را فراموش نكن كه در آن بهاء و جمال و جلال و عظمت و نور و رحمت و علم و شرف است و حرفى از حور و غلمان نيست، اگر بهشت شيرين است بهشت آفرين شيرينتر است.»[2]
شروح دعای سحر
«برای دعای سحر شرح هایی متعددی نوشته شده که مهمترین آنها عبارت است از:
شرح دعای سحر، شیخ محمد صالح بن میرزا فضل الله مازندرانی حائری؛
شرح دعای سحر، محمد بن سلیمان تنکابنی؛
شرح دعای سحر، مولی هدایت الله بن محمد حسین آشتیانی، به زبان فارسی»[3]
شرح دعای سحر، ملاحبیب الله کاشانی
شرح دعای سحر، امام خمینی.
شرح دعای سحر امام خمینی و انگیزه تالیف آن
کتاب «مختصر في شرح الدعاء المتعلّق بالأسحار» که با ترجمه آیت الله سیّد احمد فهری بنام «شرح دعای سحر» نامیده شد، بنابر مستندات اوّلین کتاب حضرت امام خمینی رضوان الله علیه است. چنانکه مترجم بزرگوار این کتاب در مقدمه ترجمه می نویسد: «به طوری که از تاریخ کتاب پیداست تألیف آن به سال 1347 هجری قمری بوده یعنی فقط بیست و هفت بهار از عمر امام راحل گذشته بود که دست به تألیف این کتاب زده اند و به خاطر دارم در دوران تحصیلم در قم یعنی پیش از شهریور 1320 شمسی از امام شنیدم که فرمود: شرح دعای سحر اوّلین تألیف من است».
این دعا شروح متعددی دارد، که یکی از مهمترین آنها شرح امام خمینی است که در سال 1347 قمری تألیف کردهاند. سال تألیف این کتاب مصادف است با سال ورود مرحوم آیتالله شاه آبادی به قم. بنابراین از تألیف آن معلوم میشود که حضرت امام خمینی فلسفه و عرفان را پیش از ورود و تلمّذ نزد مرحوم شاه آبادی خوانده بودند. شاهد کلام آنکه در کتاب شرح دعای سحر فرمودهاند: «سمعت من احد المشایخ من ارباب المعرفة رضوانالله علیه» یعنی از یکی از مشایخ عرفان شنیدم و در جای دیگر فرمودهاند: «اتفق الحضور فی محضر احد العلماء الکرام دام ظله» یعنی حضور در محضر یکی از علما کرام برای بنده اتفاق افتاد و... البته شواهد کلمات امام خمینی نشان میدهد، این عبارات مربوط به استاد عرفان ایشان آیتالله شاه آبادی نیست؛ چون همیشه از ایشان با عبارت "شیخنا" یا "استادنا العارف" یاد میکنند و برای استاد احترام بسیاری قائل است تا جایی که در برخی موارد عبارت "روحی له الفداء" را پس از اسم ایشان حتما ذکر مینمایند.
امام همانطور که از محتوای کتاب معلوم میشود شرحی عرفانی بر دعای سحر نگاشته و در آن از کتب اسرار الصلاة حاج میرزا جواد ملکی و تعلیقه آقا محمدرضا قمشهای بر شرح فصوص قیصری و شرح اسماء حاجی سبزواری و فتوحات محیی الدین و تأویلات عبدالرزاق کاشی و شرح قیصری بر فصوص و شرح مفتاح الغیب فناری و قبسات میرداماد و اسفار ملاصدرا و برخی کتب فیض کاشانی و نیز کتاب الهیئة و الاسلام مرحوم سیّد هبة الله شهرستانی یاد و مطلب نقل می کند. حضرتش در علت تألیف کتاب فرموده اند: «از آنجایی که یکی از نعمت ها بر بندگان و رحمت گسترده بر شهرها دعاهایی است که از گنجینه وحی و شریعت و حاملان دانش و حکمت نقل شده است زیرا همین دعاها است که رابطه معنوی میان خالق و مخلوق و رشته پیوند میان عاشق و معشوق است... و من دیدم که دعایی که مشهور است و به نام دعای مباهله نامیده شده است و از ائمّه اطهار عليهمالسلام در سحرگاهان برای توسّل به نورالأنوار نقل شده از دعاهایی است که قدرش بسیار جلیل و منزلتش بسی رفیع است زیرا آن دعا شامل صفات حسنای الهی و امثال علیای ربوبی است و تجلی اتمّ اقدم در آن دعاست پس خواستم که آن را شرح کنم...» .
اصل کتاب عربی و به زبان خاص عرفانی به همراه برخی اصطلاحات و تأمّلات فلسفی کتابت شده که بعدها توسط آیت الله سید احمد فهری به زبان فارسی ترجمه شده است. با تأمّل در کتاب و ترجمه آن روشن می شود که مترجم از عهده ترجمه این کتاب ثقیل و وزین به طور کامل برآمده است؛ ایشان هم به زبان عربی مسلّط و هم نزد بزرگان عرفان از جمله مرحوم قاضی تلمّذ فرموده بود (حشرهم الله مع الأنبیاء و المرسلین) وی در شرح علّت ترجمه نوشته است: « در تاریخ 21/5/64 که افتخار دست بوسی حضرت امام روحی فداه نصیبم گردید فرمودند: کتاب شرح دعای سحر خیلی غلط دارد و اضافه فرمودند غلطنامه ای برایش بنویسید عرض شد اطاعت می شود در اجرای دستور مبارک ملاحظه شد که با کمال تأسف و شرمندگی کتاب آنقدر غلط دارد که با تنظیم غلطنامه قابل اصلاح نیست لذا با مؤسسه محترم اطلاعات مذاکره شد که کتاب کم نظیر شرح دعای سحر حضرت امام را با تصحیح کاملی که انجام گردید و توضیحات بیشتری که در پاره ای از مطالب کتاب داده شد با بهترین اسلوب چاپ کند و در اختیار علاقه مندان قراردهد».
محتوای کتاب
آنچه پیش از همه مهم به نظر می رسد اهمیت دعا و استغاثه به درگاه احدیت و خلوص نیت است که اولین مباحث مربوط به شرح دعای سحر امام خمینی را شامل می شود . دعا به درگاه حق تعالی در یکی از دو حالت متصور است؛ یا اینکه انسان به زبان خود و یا از زبان معصومین دعا میکند که هر دو حالت از منظر عرفانی علّت و سبب دارد. چنانکه خود ایشان در رساله سرالصلاة فرموده است: « و در ادعيه شريفه وارده از ناحيه مقدّسه ائمه اطهار عليهمالسلام نظير آن بسيار است كه براى هر كس ميسور نيست دعوت به آن دعاها ؛ مثل بعض فقرات دعاى شريف كميل. در اين موارد شيخ كامل، شاهآبادى، روحى فداه ، مىفرمودند: خوب است شخص داعى در اين مقامات به لسان خودِ مصادر دعا عليهمالسلام دعا كند».[4]
از نگاه امام خمینی دعا مکمّل قرآن و یا همان قرآن صاعد است چنانکه فرموده اند: «در معارف، بهترين و مؤثرترين آثار حضرات، همان ادعيهشان است؛ چون وقتى كه حضرات جواب سؤال مردم را مىدادند ناچار بودند كه طبق متفاهم عرفى و افق عقل مردم تكلم نمايند؛ زيرا آنچه از معارف كه به حضرت صادق عليهالسلام رسيده است، با چندين درجه تنزل هم، حضرت نمىتواند آن را به مردم عادى منتقل كند، ولى چون توجه ادعيه به خداست آنچه كه حق مطلب است ادا فرمودهاند و آداب ذلّ عبوديت و عزّ ربوبيت را مراعات فرمودهاند و مىتوان گفت: ادعيه، همان قرآن صاعد است و قرآن، قرآن نازل است كه روى قرآن و خطابش به مردم بوده و تنزّل كرده، ولى روى ادعيه الى اللَّه مىباشد و در نتيجه انبيا و ائمّه عليهمالسلام فعلاً هم داعى به حق هستند، چنانكه در زمان خودشان هم داعى به حق بودند».[5]
نکته مهمتر آنکه افرادی که اهل دعا و عبادتند چند دستهاند ، یا راز و نیازشان به زبان معمولی است یا با زبان دل و یا به لسان استعداد است. کسانی که هر وقت گرفتاری برایشان میآید دعا میکنند، اهل زبانند. آنان که دلمشغولی و دغدغه اصلیشان رفع گرفتاریهایشان نیست بلکه آنها در قلب خود پیوسته با حق در ارتباطند بنابراین زبان دعای این افراد لسان قلب است. دعا به زبان استعداد زمانی است که انسان با سلوک، جایگاه حقیقی خود را نزد خداوند با فنای فی الله به دست آورد؛ آنگاه او به لسان استعداد از خداوند استدعا نموده و خداوند دعای ایشان را اجابت می نماید. به همین دلیل است که امام در شرح دعای سحر اشاره به این نکته دارند که سعی سالک باید این باشد تا لسان دعا را از قال به حال و آنگاه به استعداد برساند. ایشان می فرمایند: «سؤال اگر به زبان استعداد شد دست رد به سينه سائل نمىخورد و دعايش پذيرفته و مستجاب خواهد شد، زيرا فاعل و كسى كه خواسته را انجام مىدهد تمام و فوق تمام است و فيض آن حضرت، كامل و فوق كمال است و اگر فيض، ظهور ندارد و افاضه نمىشود از ناحيه نقصان استعداد است. پس اگر پذيرنده، استعداد پذيرش فيض را داشته باشد فيض الهى از خزينههايى كه پايان ندارد و كمبودى در آنها ايجاد نمىشود و از معادن فيضى كه غير متناهى است و نقصان پذير نيست، بر او افاضه خواهد شد. پس دعا كننده را سزاوار چنين است كه تا مىتواند باطن خود را منزّه كند و آن را از آلودگىها و ملكات پست تهى سازد تا دعايش از مرحله گفتار به مقام حال، و از مقام حال به لسان استعداد رسد و از ظاهر به باطن سرايت كند تا دعايش مستجاب گردد و به مقصدش نائل شود».[6]
همانطور که خود حضرت امام در علّت تألیف کتاب فرموده اند، دعای سحر دعایی است مشتمل بر اسماء و صفات الهی منقول از ائمّه اطهار که سالک در خلع روح از بدن و ترک تن جهت هجرت الی الله و رسوله و نیز هنگام مشاهده محبوب و حتی پس از آن محتاج به آن می باشد. تفاوت در نیّات و اهداف، سبب تفاوت در نحوه قرائات و توجّهات به حضرت حق می شود. روشن است مهمترین مسئله از مسائل ناب عرفانی که در کتاب به چشم می خورد، بحث از اسماء و کیفیت پیدایش و ظهور آنها در علم حق و خارج از علم و ظهور کمالات حق و نحوه ظهور آنها در عالم شهود و نیز کیفیت ارتباط میان اعیان خارجی با اسماء الهی و ارتباط آنها با ذات حق می باشد که کثیری از مباحث و موضوعات را دربرخواهد گرفت. سوای این مسئله در خصوص انسان کامل و ویژگی های او از منظر عرفای متالّه کلمات بسیاری در این کتاب گفته شده است. در فقره اول از این دعای شریف امام خمینی شرح خود را با بیان مقام انسان کامل اینگونه شروع می نمایند که:
"واعلم انّ الإِنسان هو الكون الجامع لجميع المراتب العقلية والمثالية والحسية، منطوٍّ فيه العوالم الغيبية والشهادتية وما فيها... فهو خليفةالله على خلقه، مخلوقٌ على صورته، متصرّفٌ في بلاده، مخلّعٌ بخلع اسمائه وصفاته، نافذٌ في خزائن ملكه وملكوته، منفوخٌ فيه الرّوح من الحضرة الإلهية، ظاهره نسخة الملك والملكوت و باطنه خزانة الحيّ الذي لا يموت. و لمّا كان جامعاً لجميع الصور الكونية والإلهية، كان مربّى بالإسم الأعظم المحيط بجميع الأسماء و الصفات، الحاكم على جميع الرسوم و التعينات».[7]
بدان كه انسان، تنها وجودى است كه جامع همه مراتب عينى و مثالى و حسى است و تمام عوالم غيب و شهادت و هر چه در آنهاست در وجود انسان پيچيده و نهان است ... پس انسان خليفه خداست بر خلق او، و بر صورت الهى آفريده شده است، متصرف در بلاد خداست و خلعتهاى اسماء و صفات خداوندى را در بر كرده و در گنجينههاى ملك و ملكوت او نفوذ دارد، از حضرت الهيه روح بر او دميده شده، ظاهرش نسخهاى است از ملك و ملكوت، و باطنش گنجينههاى خداى لا يموت. و چون جامع همه صورتهاى كوÖنيه الهيه بوده، از اين رو در تحت تربيت اسم اعظمى كه به همه اسماء و صفات محيط بوده و بر همه رسمها و تعيّنها حكومت داشت، قرار گرفته است.
همچنین ایشان بحث پیرامون انسان کامل را در فقرات دیگر دعا از جمله در شرح کلمات الله، اسماء الله، آیات الله و ... مطرح نموده است. بحث از غیب ذات و عدم شناخت و معرفت و ادراک نسبت به آن و نیز شرح الاسماء به زبان خاص و عمیق عرفانی از دیگر مباحث این کتاب است.
وجهه عرفانی کتاب
نکته مهم و قابل توجه اینجاست که حضرت امام در سنین جوانی این کتاب را که حاوی عمیق ترین مباحث عرفانی است، چنان با مهارت و قدرت بیان و ایجاز در گفتار و پرهیز از هر گونه اطناب و تطویل و با زبان رمز و کنایه و اشاره بیان و شرح نموده اند که انسان را به تعجب وا می دارد. حقاً جای یک شرح مفصّل آن هم به زبان عرفانی بر این کتاب خالی بوده است.
مطلب آخری که باید بیان شود اخلاص در دعاست. امام حسین روحی له الفدا در دعای مشهور عرفه میفرماید: « وَ أَنْتَ الَّذِي أَزَلْتَ الْأَغْيَارَ عَنْ قُلُوبِ أَحِبَّائِكَ حَتَّى لَمْ يُحِبُّوا سِوَاكَ وَ لَمْ يَلْجَئُوا إِلَى غَيْرِكَ».
تو همان کسی هستی که غیر خود را از قلوب دوستانت راندهای تا آنجا که جز تو کسی را دوست ندارند و به کسی به جز تو پناهنده نمیشوند.
اخلاص محبین بالاترین مرتبه اخلاص است. عبادات محبّین در نظر اهل سلوک کاملترین و بهترین مراتب آن است. زیرا نیّت در آن شامل محبّت در مرتبه اخلاص است و اخلاص در این مقام عبارت از فنای در ذات خداست. سالک مادامی که متوجّه به خود است، هر چند از غیر خود گذشته باشد، باز هم عملش خالص لوجه الله نیست. زمانی مخلص است که منیّت خود را کنار گذاشته و انانیّت خود را نابود کرده باشد. با فنای منیّت، به فنای ذات حق میتوان رسید. اثر ویژه این مرتبه از اخلاص این است که شیطان تسلیم فرد با اخلاص شده و راهی برای گمراهی او ندارد. چنانکه قرآن از زبان شیطان بیان میفرماید که « قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ إِلاَّ عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ ».[8] به عزّتت قسم همه را اغوا میکنم جز بندگان با اخلاص تو را.
منظور از همه یعنی هر کس در هر مرتبه از اخلاص که باشد، احتمال گمراهی او هست، مگر کسانی که فانی در ذات حق شده باشند. این افراد چون وجودشان، وجود حقّانی شده است و از جنبه خلقی و منیّتها در آنان خبری نیست، شیطان در آنها راهی ندارد. دلیلش هم آن است که چون منفذ شیطان برای غلبه بر آدمی نفس و هوای اوست، در نتیجه اگر هوای نفسی در کار نباشد، پس شیطان راهی برای نفوذ نخواهد داشت. محبّتی که امام حسین(ع) در دعای عرفه ذکر میکند، در حقیقت فرع اخلاص حاکم بر قلوب سالکان و شیفتگان حق است. به عبارت دیگر محبین کسانی هستند که انگیزهشان در عبادت ، عشق و محبّت به خداست، ولی این مرتبه را زمانی به دست آوردهاند که دل خود را از اغیار خالی کرده و روی قلب خود را متوجّه به یک معبود و معشوق حقیقی کردهاند و در غیر این صورت محبّت، متوجه چنین دلی نمیشود. این مقام مخصوص کسانی است که خود را فراموش کرده و به جمع وحدت و کثرت و بقای بعد الفنا رسیدهاند. به عبارت دیگر این مقام از عشق، مکمّل قبلی و بعد از فنا و هنگام هوشیاری برای سالک حاصل می شود. همچنانکه امام العارفین و العاشقین در دعای کمیل چنین میفرماید: « فَهَبْنِي صَبَرْتُ عَلَى عَذَابِكَ فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَلَى فِرَاقِك». [9] گیرم که بر عذاب تو صبر کنم پس چگونه بر فراق و دوری تو صبر کنم.
امام خمینی در فقره اول این دعا فرموده است: « پس دعا كننده را سزاوار چنين است كه تا مىتواند باطن خود را منزه كند و آن را از آلودگىها و ملكات پست تهى سازد تا دعايش از مرحله گفتار به مقام حال، و از مقام حال به لسان استعداد رسد و از ظاهر به باطن سرايت كند تا دعايش مستجاب گردد و به مقصدش نائل شود. پس كوشش كن تا مگر باطنت دعا كند و باطنت طالب باشد تا درهاى ملكوت بر قلبت گشوده شود و اسرار جبروت بر سرّت و ضميرت منكشف گردد و كشتى عقلت در درياهاى خير و بركات به حركت درآمده، به ساحلهاى نجات برسد و تو را از گردابهاى هلاك نجات بخشد و با دو بال (علم و عمل) از اين سراى تاريك و خانه هلاكت و بدبختى به عالم انوار پرواز نمايد. و مبادا در مقابل اين صفات حسنى و امثال عليا كه آسمانها و زمينها بر آنها استوار است و همه عوالم با نور آنها روشن است، رسيدن به شهوتهاى پست و لذتهاى فانى و پوسيده و غرضهاى حيوانى و كمالات چهارپايان و درندگان را در نظر داشته باشى، بلكه بايد در طلب كرامتهاى الهى و انوار عقلى و كمالات لايق مقام انسان به عنوان آنكه انسان است، باشى و بهشتى را كه به پهناى آسمانها و زمين طلب كنى. تازه اين هم در ابتداى سير و سلوك است و گر نه «نيكىهاى نيكمردان براى مقربين گناه محسوب مىشود». بنابراين، عارف كامل كسى است كه قلب خود را همچون هيولى كه هر صورتى را مىپذيرد آماده پذيرش هر صورتى سازد كه محبوب، آن صورت را به آن قلب بدهد و هيچ صورت و فعليّتى را از پيش خود مطالبه نكند، و از هر دو عالم بگذرد و به هر دو نشأه پشت پا زند، و اين است حقيقت آن اخلاصى كه در روايت به آن اشاره شده كه «هر كس چهل روز براى خدا اخلاص از خود نشان دهد چشمههاى حكمت از دل او بر زبانش جريان مىيابد». و در كافى از امام رضا عليهالسلام نقل شده است كه امير المؤمنين عليهالسلام مىفرمود: «خوشا به حال كسى كه عبادت و دعا را براى خدا خالص كند، و دلش را به آنچه چشمش مىبيند مشغول نسازد، و ياد خدا را به آنچه گوشش مىشنود فراموش نكند، و به آنچه به ديگرى داده شده سينهاش اندوهگين نگردد. پس مرگ بر بندهاى كه ادعاى بندگى كند آنگاه آقا و مولاى خود را به اسماء و صفاتى بخواند كه آسمانهاى ارواح و زمينهاى اشباح با آن اسماء و صفات استوار است، ولى خواستهاش شهوتهاى نفسانى و رذايل حيوانى باشد و تاريكيهايى را بخواهد كه روى هم انباشته شده است و رياستهاى باطل و دست باز و قدرت كامل در شهرها و مسلط شدن بر بندگان خدا خواسته او باشد. و اى خوشا به حال بندهاى كه پروردگارش را به خاطر خود او عبادت كند و خالص براى او شده باشد و بجز او منظورش نباشد و شهوتهاى دنيوى و مقامات اخروى را خريدار نباشد.»[10]
[1]. ابن طاووس، الإقبال بالأعمال الحسنة، ج 1 ، ص 175.
[2]. حسن زاده آملی، مجموعه مقالات.
[3]. آقا بزرگ تهرانی، الذریعه، ج 13، ص 288.
[4]. امام خمینی، سرّالصلاة ، ص 18.
[5]. امام خمینی، تقریرات فسلفه امام خمینی، ج 3، ص 368.
[6]. فهری، ترجمه شرح دعای سحر، ص 39.
[7]. امام خمینی، شرح دعای سحر، ص 7 - 8.
[8]. سوره ص: 82 -83.
[9]. طوسی، مصباح المتهجد، ج 2 ، ص 847.
[10]. فهری، همان، ص 42.