بخش‌ها:

تسبیح امام سجاد عليه‌السلام برای محو گناهان

تسبیح امام سجاد عليه‌السلام برای محو گناهان

سعید بن مسیب گوید: مردم از مکه خارج نمی‌شدند تا این که امام سجاد سیدالعابدین خارج شود. پس ایشان خارج شد و من نیز با ایشان خارج شدم و در یکی از منزلگاه‌های بین راه اقامت کرد و دو رکعت نماز خواند و در سجده تسبیح خدا می‌کرد. هیچ درخت و سنگ و کلوخی نبود مگر این که با او تسبیح می‌گفت پس ما که همراه او بودیم فریاد زدیم و ایشان سر را بلند کرد و فرمود: ای سعید! آیا ناله کردی؟ گفتم: بله ای پسر پیامبر خدا. فرمود: این تسبیح بزرگتر است. پدرم مرا بدان روایت‌گری کرد از جد بزرگم پیامبر خدا که فرمود: گناهان با قرائت این تسبیح محو می‌شوند.

در روایت دیگر امده است که سعید بن مسیب گفت: امام (ع) در سجده تسبیح را می‌خواند و درخت و کلوخی پیرامون او نبود مگر آنکه تسبیح می‌گفت به تسبیح امام (ع). پس من و یارانم فریاد و ناله سردادیم. سپس امام (ع) فرمود: ای سعید! وقتی خدای بزرگ مرتبه جبرئیل را خلق نمود این تسبیح را به او الهام نمود. پس او این تسبیح را خواند و آسمان‌ها و آنچه در آن بود با او تسبیح خدای متعال پرداختند و آن ، اسم بزرگتر خدای عزوجل است.

 

سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَ حَنَانَيْكَ سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَ تَعَالَيْتَ سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَ الْعِزُّ إِزَارُكَ سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَ الْعَظَمَةُ رِدَاوُكَ سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَ الْكِبْرِيَاءُ سُلْطَانُكَ سُبْحَانَكَ مِنْ عَظِيمٍ مَا أَعْظَمَكَ سُبْحَانَكَ سُبِّحْتَ فِي الْأَعْلَى سُبْحَانَكَ تَسْمَعُ وَ تَرَى مَا تَحْتَ الثَّرَى سُبْحَانَكَ أَنْتَ شَاهِدُ كُلِّ نَجْوَى سُبْحَانَكَ مَوْضِعُ كُلِّ شَكْوَى سُبْحَانَكَ حَاضِرُ كُلِّ مَلَاٍ سُبْحَانَكَ عَظِيمُ الرَّجَاءِ سُبْحَانَكَ تَرَى مَا فِي قَعْرِ الْمَاءِ سُبْحَانَكَ تَسْمَعُ أَنْفَاسَ الْحِيتَانِ فِي قُعُورِ الْبِحَارِ سُبْحَانَكَ تَعْلَمُ وَزْنَ السَّمَاوَاتِ سُبْحَانَكَ تَعْلَمُ وَزْنَ الْأَرَضِينَ سُبْحَانَكَ تَعْلَمُ وَزْنَ الشَّمْسِ وَ الْقَمَرِ سُبْحَانَكَ تَعْلَمُ وَزْنَ الظُّلْمَةِ وَ النُّورِ سُبْحَانَكَ تَعْلَمُ وَزْنَ الْفَيْءِ وَ الْهَوَاءِ سُبْحَانَكَ تَعْلَمُ وَزْنَ الرِّيحِ كَمْ هِيَ مِنْ مِثْقَالِ ذَرَّةٍ سُبْحَانَكَ قُدُّوسٌ قُدُّوسٌ قُدُّوسٌ سُبْحَانَكَ عَجَباً لِمَنْ عَرَفَكَ كَيْفَ لاَ يَخَافُكَ سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَ بِحَمْدِكَ سُبْحَانَ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ.

خدایا تو منزهی و مهربانی، خدایا تو منزهی و بلندمرتبه‌ای، خدایا تو منزهی و عزت، شایسته تو است. خدایا تو منزهی، محترمی هستی که چقدر احترام و بلندمرتبگی برای تو است. تو منزهی، مورد تسبیح قرارگرفته‌ای در بالاترین جایگاه‌ها. تو منزهی، می‌شنوی آنچه که در زیر زمین است را می‌بینی. تو منزهی تو گواه هر راز پنهانی هستی. تو منزهی [تو] جایگاه هر گلایه‌ای هستی، تو منزهی [تو] حاضر یافته در هر جمعی هستی تو منزهی [تو] بزرگترین امید هستی. تو منزهی، آنچه در عمق آب وجود دارد را می‌بینی، تو منزهی، نفس‌های ماهیان را در عمق دریا می‌شنوی. تو منزهی، وزن آسمان‌ها را می‌دانی، تو منزهی، وزن زمین‌ها را می‌دانی، تو منزهی، وزن خورشید و ماه را می‌دانی، تو منزهی، وزن تاریکی و نور را می‌دانی. تو منزهی وزن سایه و هوا را می‌دانی، تو منزهی وزن باد را می‌دانی که هر ذره آن به چه مقدار است. تو منزهی، پاکیزه از هر عیب هستی، پاکیزه از هر عیب هستی، پاکیزه از هر عیب هستی، تو منزهی، تعجب مرا برانگیخته از اینکه کسی تو را بشناسد، چگونه از تو نمی‌هراسد. خدایا تو منزهی و ستایش مخصوص تو می‌باشد. منزه است بلندمرتبه بزرگ.

منبع: رجال الكشي، صفحه 117 ؛ بحارالأنوار، جلد46، صفحه 150

منشورات
k