بخش‌ها:

شرح دعای ندبه - فراز هجدهم

شرح دعای ندبه - فراز هجدهم

 

فَلَمَّا انْقَضَتْ أَیَّامُهُ، أَقامَ وَلِیَّهُ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طالِبٍ صَلَواتُكَ عَلَیْهِما وَ آلِهِما هادِیاً، إِذْ کانَ هُوَ الْمُنْذِرُ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ، فَقالَ وَ الْمَلأُ أَمامَهُ: مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاهُ، اللّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ، وَ عادِ مَنْ عاداهُ، وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ، وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ. وَ قالَ: مَنْ كُنْتُ أَنَا نَبِیهُ فَعَلِیٌّ أَمِیرُهُ، وَ قالَ: أَنَا وَ عَلِیٌّ مِنْ شَجَرَهٍ واحِدَهٍ وَ سائِرُ النّاسِ مِنْ شَجَرٍ شَتّی، وَ أَحَلَّهُ مَحَلَّ هارُونَ مِنْ مُوسی، فَقالَ: أَنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَهِ هارُونَ مِنْ مُوسی إِلَّا أَنَّهُ لا نَبِیَّ بَعْدِی؛

آنگاه که روزگار آن حضرت سپری شد، نماینده اش علی بن ابیطالب (درود تو بر آن دو و خاندانشان باد) را برای راهنمایی برگماشت، چرا که او بیم دهنده و برای هر قومی راهنما بود، پس درحالی که انبوهی از مردم در برابرش بودند فرمود: هرکه من سرپرست او بودم، پس علی سرپرست اوست، خدایا دوست بدار کسی که علی را دوست دارد، و دشمن بدار کسی را که دشمن علی است، و یاری کن هرکه او را یاری کند، و خوار کن هرکه او را وا گذارد و فرمود: هر که من پیامبرش بودم، پس علی فرمانروای اوست و فرمود: من و علی از یک درخت هستیم، و سایر مردم از درخت های گوناگونند، و جایگاه او را نسبت به خود همچون جایگاه هارون به موسی قرار داد، و به او فرمود: تو نسبت به من به منزله هارون نسبت به موسایی، جز اینکه پس از من پیامبر نیست.

این فراز از دعای ندبه به یکی از مهمترین وقایع تاریخ اسلام یعنی غدیر خم و انتخاب و معرفی حضرت علی عليه‌السلام به عنوان امام و وصی رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم اشاره می کند. از جمله آیاتی که در قرآن کریم به این موضوع می پردازد، عبارتند از:

آیه اول

«الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ كَفَرُوا مِنْ دِینِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْن الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَكُمْ دِینَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْكُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِیناً؛ امروز، (روز هجده ذی الحجّه سال دهم هجری که حضرت علی عليه‌السلام به فرمان خدا به جانشینی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم منصوب شد) کافران از (زوال) دین شما مأیوس شدند، پس، از آنان نترسید و از من بترسید. امروز دینتان را برای شما کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان «دین» برایتان برگزیدم».

نکته ها

1. امام باقر عليه‌السلام فرمود: «ولایت، آخرین فریضه الهی است» سپس آیه «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَكُمْ دِینَكُمْ» را تلاوت فرمودند»

2. در این آیه دو مطلب جداگانه بیان شده است، یک مطلب به تحریم گوشت های حرام، جز در موارد اضطرار مربوط می شود و مطلب دیگر به کامل شدن دین و یأس کفّار اشاره می کند که این قسمت کاملًا مستقل است، به چند دلیل:

الف) یأس کفّار از دین، به خوردن گوشت مردار یا نخوردن آن ارتباطی ندارد.

ب) روایاتی که از طریق شیعه و سنی در شأن نزول آیه آمده، در مقام بیان جمله ی «الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ كَفَرُوا» و «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَكُمْ دِینَكُمْ» است، و به جملات قبل و بعد از آن که درباره احکام مردار است، هیچ ارتباطی ندارد.

ج) بنابر روایات شیعه و سنّی، این قسمت از آیه: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ ...» پس از نصب علیّ بن ابی طالب عليه‌السلام به امامت در غدیرخم نازل شده است.

د) غیر از دلائل نقلی، تحلیل عقلی نیز همین را می رساند، چون چهار ویژگی مهم برای آن روز بیان شده است: 1. روز یأس کافران؛ 2. روز اکمال دین؛ 3. روز اتمام نعمت الهی بر مردم؛ 4. روزی که اسلام به عنوان «دین» و یک مذهب کامل، مورد پسند خدا قرار گرفته است.

حال اگر وقایع روزهای تاریخ اسلام را بررسی کنیم، هیچ روز مهمی مانند: بعثت، هجرت، فتح مکّه، پیروزی در جنگ ها و ... با همه ارزش هایی که داشته اند، با این چهار صفت مهم همراه نیستند؛ حتّی «حجة الوداع» هم به این اهمیّت نیست؛ زیرا حج، جزئی از دین است، نه همه دین.

بعثت، اوّلین روز شروع رسالت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است و هرگز نمی توان گفت روز اوّل بعثت، دین کامل شده است.

هجرت، روز هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به فرمان خداست، روز حمله ی کفّار به خانه پیامبر است و نه روز یأس آنان.

روزهای پیروزی در جنگ بدر و خندق و ... فقط کافرانی که در صحنه ی نبرد بودند، مأیوس می شدند، نه همه ی کفار، درحالی که قرآن می فرماید: «الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ كَفَرُوا ... همه کفّار مأیوس شدند».

در حجة الوداع نیز که مردم آداب حج را در محضر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آموختند، فقط حج مردم با آموزش پیامبر کامل شد، نه همه ی دین؛ در حالی که قرآن می فرماید: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَكُمْ دِینَكُمْ».

امّا غدیرخم روزی است که خداوند فرمان نصب حضرت علی را به جانشینی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم صادر کرد، فقط آن روز است که چهار عنوان ذکر شده در آیه «أَکْمَلْتُ، أَتْمَمْتُ، رَضِیتُ، یَئِسَ الَّذِینَ كَفَرُوا» با آن منطبق است.

3. امّا یأس کفّار، برای این بود که وقتی تهمت ها، جنگ ها و سوء قصدها علیه پیامبر نافرجام ماند، تنها امید آنها مرگ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بود. نصب علیّ بن ابی طالب عليهما‌السلام به همه فهماند که اگر آن حضرت پسری داشت، بهتر از علی نبود، همچنین با مرگ او دین او محو نخواهد شد؛ زیرا کسی چون علیّ بن ابی طالب عليهما‌السلام جانشین پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و رهبر امّت اسلام خواهد بود.اینجا بود که همه ی کفّار مأیوس شدند.

4. کمال دین، به آن دلیل است که اگر مقرّرات و قوانین کامل وضع شود؛ ولی برای امّت و جامعه، رهبری معصوم و کامل تعیین نگردد، مقرّرات ناقص خواهد ماند.

5. اتمام نعمت، برای آن است که قرآن بزرگ ترین نعمت را نعمت رهبری و هدایت معرّفی کرده است، اگر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم از دنیا برود و مردم را بی سرپرست بگذارد، کاری کرده که یک چوپان در حق گله خود نمی کند. چگونه بدون تعیین رهبری الهی نعمت تمام می شود؟

6. امّا رضایت خداوند، برای آن است که هرگاه قانون کامل و مجری عادل به هم گره بخورد، رضایت پروردگار به دست می آید.

7. اگر هر یک از اکمال دین، اتمام نعمت، رضایت حقّ و یأس کفّار به تنهایی در روزی اتفاق افتد، کافی است که آن روز از «ایّام اللّه» باشد؛ چه رسد به روزی مثل غدیر که همه این ویژگی ها را یک جا دارد. به همین دلیل در روایات اهل بیت عليهم‌السلام عید غدیر از بزرگ ترین اعیاد به شمار آمده است.

8. آثار اشیا، گاهی بر جمع بودن همه اجزای آن مترتّب است، مانند روزه که اگر حتی یک لحظه پیش از اذان افطار کنیم، باطل می شود، برای همین کلمه «تمام» به کار رفته است: «أَتِمُّوا الصِّیامَ إِلَی اللَّیْلِ» و گاهی به گونه ای است که هر جزء، اثر خود را دارد، مانند تلاوت آیات قرآن که کمال آن در تلاوت همه ی آن نیست و هر قدر هم خوانده شود، ثواب دارد. آری، گاهی یک جزء آن چنان است که اگر نباشد، یک مجموعه ناقص خواهد شد، هر چند همه ی اجزای دیگر هم وجود داشته باشد، مانند خلبان و راننده که هواپیما و ماشین بدون آنها بی فایده است. رهبری و ولایتِ حقّ هم چنین است؛ زیرا انسان را با خدا گره می زند و بدون آن، آفریده ها و نعمت ها به نقمت تبدیل می شود و انسان را به خدا نمی رساند.

آیه دوم

«یَآ أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلّغْ مَآ أُنزِلَ إِلَیْكَ مِن رَّبّكَ وَ إِن لَّم تَفْعَل فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَایَهْدِی الْقَوْمَ الْكَافِرِینَ؛ای پیامبر! آنچه را از سوی پروردگارت به تو نازل شده است (در مورد ولایت و جانشینی حضرت علی) اعلام کن و اگر چنین نکنی، رسالت الهی را نرسانده ای و (بدان که) خداوند تو را از (شرّ) مردم (و کسانی که تحمّل شنیدن این پیام مهم را ندارند) حفظ می کند. همانا خداوند گروه کافران را هدایت نمی کند».

نکته ها

1. این آیه به دلایلی که خواهد آمد به جانشینی حضرت علی عليه‌السلام و نصب او به ولایت در غدیر خم، هنگام برگشت پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم از سفر حج در سال دهم هجری مربوط است. جالب اینکه این آیه در میان دو آیه ای قرار گرفته که به اقامه کتاب آسمانی مربوط است و شاید اشاره به این موضوع داشته باشد که میان رهبر معصوم و اقامه ی کتاب آسمانی، پیوند محکمی برقرار است. آری، این امام است که می تواند کتاب آسمانی را برپا دارد و این کتاب خداست که می تواند امام واقعی را معرّفی کند.

2. در این آیه چند نکته وجود دارد که جهت گیری محتوایی آن را روشن می کند: الف) سوره مائده در اواخر عمر شریف پیامبر نازل شده است.

ب) در این آیه، به جای «یا أیّها النّبی» عبارت «یا أیّها الرّسول» آمده است که نشانه ی یک رسالت مهم است.

ج) به جای فرمان «أبلغ»، فرمان «بَلّغ» آمده که نشان گر ابلاغ قطعی، رسمی و مهم است.

د) پیامبر نسبت به نرساندن یک پیام مهم تهدید شده که اگر آن را به مردم ابلاغ نکند، همه ی زحماتش به هدر خواهد رفت.

ه-) رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از عواقب کاری هراس دارد آن چنانکه خداوند او را دلداری می دهد که «ما تو را از شر مردم نگه می داریم».

و) پیامبر، از جان خود نمی ترسد؛ زیرا در روزگار تنهایی که با بت ها مبارزه می کرد و در جنگ ها که با مشرکین درگیری نظامی داشت، از خطرها هراسی نداشت. (درحالی که سنگباران می شد و یارانش شکنجه می شدند، اکنون در اواخر عمر و در میان این همه یار بترسد؟!)

ز) در آیه، پیامی وجود دارد که از نظر اهمیّت، با همه پیام های دوران نبوّت و رسالت برابر است؛ آن چنانکه اگر این پیام به مردم نرسد، گویا همه ی پیام ها از بین خواهد رفت.

ح) محتوای پیام، باید مسأله ای اساسی باشد، وگرنه در مسائل جزئی و فردی، این همه تهدید و دلداری لازم نیست.

ط) پیام آیه، به توحید، نبوّت و معاد مربوط نیست؛ زیرا این اصول، در روزهای اوّل بعثت در مکّه بیان شده و به این همه سفارش در آخر عمر آن حضرت نیازی ندارد.

ی) پیام آیه، به نماز، روزه، حج، زکات، خمس و جهاد هم مربوط نیست؛ زیرا اینها در طول 23 سال دعوت پیامبر بیان شده و مردم نیز به آن عمل کرده اند و هیچ هراسی وجود نداشته است.

پس، محتوای این پیام مهم که در اواخر عمر شریف پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نازل شده، چیست؟

روایات بسیاری از شیعه و سنّی، ما را از تحیّر نجات داده و راه را نشان می دهد. بر اساس روایات، آیه به هجدهم ذیحجه سال دهم هجری در سفر حجهالوداع پیامبر اسلام مربوط است، به این ترتیب که آن حضرت در بازگشت به سوی مدینه، در مکانی به نام «غدیر خم» به امر الهی فرمان توقّف داد و همه در این منطقه جمع شدند. مکانی که هم آب و درخت داشت و در گرمای حجاز، کارساز بود و هم در محلّ جداشدن کاروان های زائران مکّه قرار داشت و اهل یمن، عراق، شام، مدینه و حبشه در آنجا از هم جدا می شدند. در این مکان، پیامبر خدا در میان انبوه یاران، بر فراز منبری از جهاز شتران قرار گرفت و خطبه ای طولانی خواند. ابتدای خطبه؛ از توحید، نبوّت و معاد سخن گفت که تازگی نداشت. سخن تازه از آنجا بود که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم از رحلت خود خبر داد و نظر مسلمانان را درباره خود جویا شد. همه به کرامت، عظمت، خدمت و رسالت او در حدّ اعلا اقرار کردند. پیامبر وقتی مطمئن شد که صدایش به همه ی مردم، در چهار طرف می رسد، پیام مهم خود را درباره آینده بیان کرد و فرمود: «من کنت مولاه فعلیّ مولاه؛ هر که من مولای اویم، این علیّ مولای اوست».

و به این وسیله جانشینی حضرت علی عليه‌السلام را برای زمان پس از خود به صراحت اعلام کرد.

3. همه مفسّران شیعه بر اساس روایات اهل بیت عليهم‌السلام و نیز بعضی از مفسّران اهل سنت به عنوان یکی از مصادیق، آیه را به نصب حضرت علی عليه‌السلام در غدیر خم به ولایت و امامت مربوط دانسته اند. جالب آنکه صاحب تفسیر المنار از مسند احمد و ترمذی و نسائی و ابن ماجه، حدیثِ «مَن کنتُ مولاه فعلیّ مولاه» را با سند صحیح و موثّق بیان کرده است و سپس با دو جمله به خیال خود در آن تشکیک نموده است: اوّل، اینکه مراد از ولایت، دوستی است. (غافل از آنکه دوستی به بیعت گرفتن و تبریک گفتن و آن همه تشریفات در غدیر خم نیازی نداشت) و دوّم، آنکه اگر حضرت علی عليه‌السلام امام و رهبر پس از رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بود، چرا فریاد نزد و ماجرای نصب خود را در غدیر نگفت؟! (غافل از آنکه در سراسر نهج البلاغه و کلمات حضرت علی عليه‌السلام ناله ها و فریادهای زیادی وجود دارد؛ ولی صاحب المنار گویا آن ناله ها و فریادها را نشنیده است).

4. در تمام قرآن فقط در این آیه است که پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم نسبت به کتمان پیام، تهدید شده که اگر این پیام را نرسانی، تمام آنچه را که در 23 سال رسالت گفته ای از بین می رود. پس باید دید این چه پیام مهمی است که این گونه بیان می شود؟ پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم به حضرت علی عليه‌السلام فرمود:

لو لم ابلغ ما امرت به من ولایتک لحبط عملی؛ اگر آنچه درباره ولایت توست به مردم نرسانم، تمام اعمال من محو می شود.

5. امام باقر عليه‌السلام فرمود:

بُنی الاسلام علی خمس علی الصلاه و الزّکاه و الصوم و الحج و الولایه و لم یناد بشی ء کما نودی بالولایه فاخذ النّاس باربع و ترکوا هذه؛ اسلام بر پنج چیز استوار است: بر نماز، زکات، روزه، زکات و ولایت اهل بیت و چیزی به اندازه ی ولایت مورد توجّه نبود، امّا مردم چهارتای آن را پذیرفتند و ولایت را ترک کردند!.

6. چگونه می توان پذیرفت که حضرت موسی برای غیبت موقّت خود جانشین تعیین کند، امّا خاتم پیامبران صلی الله علیه و آله و سلم برای غیبت ابدی خود، جانشینی تعیین نکرده باشد؟! با وجود اینکه حدیث منزلت که پیامبر خطاب به علی عليه‌السلام فرمود: «أنت منّی بمنزله هارون من موسی؛ تو برای من مثل هارون برای موسی می باشی».

به صورت متواتر در منابع اهل سنّت آمده است.

7. درباره آیه «إِذْ کانَ هُوَ الْمُنْذِرُ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ» که در این فراز دعا آمده است از ابن عباس نقل شده که پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم دست مبارک خود را بر روی سینه گذاشت و فرمود: «انا المنذر» و آنگاه به علی بن ابیطالب عليهما‌السلام اشاره کرد و فرمود: «انت الهادی، بک یهتدی المهتدون بعدی». در این آیه نکاتی وجود دارد؛ از جمله آنکه:

الف) تربیت، هم به تهدید و هم به ارشاد نیاز دارد: «إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ».

ب) برای جامعه جاهل غافل، هشدار بیشتر از بشارت ضرورت دارد: «إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ».

ج) کار اصلی پیامبران، ارشاد و انذار است؛ «إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ» نه برآوردن خواسته های بی ربط مردم و عرضه معجزه در هر لحظه و برای هرکس: «لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیَهٌ».

د) با آنکه دیگر پیامبری مبعوث نمی شود، امّا خداوند حجت خود را بر همه ی مردم تمام می کند و هرگز زمین از حجت خالی نمی ماند: «وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ».

ه-) انبیا فقط به مشرق زمین اختصاص نداشته اند: «وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ».

و) در عصر حاضر نیز ما باید امام یا هادی زنده داشته باشیم: «وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ».

 

منبع: شرح قرآنی دعای ندبه - محسن قرائتی

 

منشورات
k