بخش‌ها:

شرح دعای ندبه - فراز سی و سوم

شرح دعای ندبه - فراز سی و سوم

أَیْنَ وَجْهُ اللَّهِ الَّذِی إِلَیْهِ یَتَوَجَّهُ الْأَوْلِیَاءُ أَیْنَ السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَیْنَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاءِ؛

کجاست جلوه خدا، که دوستان به سویش روی آورند؟ کجاست آن وسیله پیوند بین زمین و آسمان؟

این فراز از دعای ندبه نیز به دو ویژگی ممتازی اشاره می کند که امام معصوم نسبت به انسان های دیگر داشته و بقیه را به او محتاج می کند. آیه 88 سوره قصص با این فراز ارتباط دارد که دارای نکات مهمی است.

«وَ لا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ كُلُّ شَیْ ءٍ هالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ لَهُ الْحُکْمُ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ؛ و (هرگز) معبود دیگری را با «اللّه» مخوان که معبودی جز او نیست. همه چیز جز وجه او نابود است، حُکم (و حاکمیّت، فقط) از آن اوست و همه به سوی او بازگردانده می شوید».

نکته ها

1. حارث بن مغیره می گوید:

خدمت حضرت امام صادق عليه‌السلام بودم، مردی از آیه «كُلُّ شَیْ ءٍ هالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ» پرسید. ایشان فرمود: مردم آن را چه معنی می کنند؟ وی عرض کرد: می گویند هر چیزی جز وجه و صورت خدا از بین می رود. فرمود: «سُبْحَانَ اللَّهِ لَقَدْ قَالُوا عَظِیماً إِنَّمَا عَنَی كُلَّ شَیْ ءٍ هَالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ الَّذِی یُؤْتَی مِنْهُ وَ نَحْنُ وَجْهُهُ الَّذِی یُؤْتَی مِنْهُ؛ سبحان اللَّه چه حرف عظیمی می زنند! منظور آیه این است که هر چیزی از میان می رود مگر آن وجهی که از آن جانب به سوی خدا راه هست و ما همان وجهیم». 2. فردی به نام سلام بن مستنیر می گوید:

«از امام باقر عليه‌السلام معنی آیه «كُلُّ شَیْ ءٍ هالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ » را پرسیدم، فرمود: «نَحْنُ وَ اللَّهِ وَجْهُهُ؛ به خدا قسم ما همان وجه اللَّه هستیم».

3. فرقه «وهّابیّت» اظهار می نمایند که هرکس غیر خدا را بخواند، مشرک می شود؛ زیرا خداوند فرموده است: «فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً»، بنابراین کسانی که در توسّل، اولیای خدا را صدا می زنند، مشرکند! امّا این آیه توضیح می دهد که مشرک، کسی است که غیر خدا را به عنوان خدای دیگر بخواند: «لا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ» و ناگفته پیداست که شیعیان هیچ مقامی را به عنوان خدا صدا نمی زنند، بلکه او را به عنوان کسی صدا می زنند که نزد خداوند آبرو دارد، آن هم آبرویی که از سوی خداوند به او داده شده است، مانند انبیا و اولیای الهی، نه هر شفیع و آبرومند موهومی؛ زیرا بت پرستان نیز در دنیای خیال خود، برای بت ها آبرویی تصوّر می کردند.

4. یکی از پادشاهان کشور سعودی هر سال در روز عید قربان علمای فرقه های اسلامی را میهمان می کرد. در یکی از سال ها علّامه سیّد شرف الدین جبل عاملی (از علمای برجسته لبنانی) به مهمانی او دعوت شد. علّامه همین که وارد جلسه شد، قرآنی را که جلد چرمی داشت به شاه هدیه کرد. شاه آن را گرفت و بوسید. علّامه گفت: تو مشرک هستی! شاه ناراحت شد که چرا چنین تهمتی می زنی؟ علّامه گفت: چون تو چرمی را بوسیدی که پوست حیوان است و احترام به پوست حیوان شرک است! شاه گفت: من هر پوستی را نمی بوسم، کفش من از چرم و پوست حیوان است؛ ولی هرگز آن را نمی بوسم، این قطعه چرم، جلد قرآن قرار گرفته است. علّامه فرمود: «ما نیز هر آهنی را نمی بوسیم، آهنی را می بوسیم که صندوق، ضریح، درب و پنجره ی مزار پیامبر یا امامان معصوم عليهم‌السلام باشد».

5. شرک آن است که ما کسی یا چیزی را در برابر خدا عَلم کنیم و برای او قدرتی مستقل در نظر بگیریم، در حالی که شیعه قدرت اولیای خدا را مستقل نمی داند، بلکه آن را به قدرت الهی وابسته می داند و اگر گنبد و بارگاهی برای آن ها می سازد، برای این است که به مردم اعلام کند در این جا مرد توحید دفن شده است. کسی که در اینجا دفن شده در راه خدا به شهادت رسیده و فدا و فنای توحید شده است. پس گنبد و بارگاه، یعنی مرکزی که زیر آن فریاد توحید بلند است، نه مرکزی در برابر مسجد.

6. امام صادق عليه‌السلام فرمود: «نَحْنُ السَّبَبُ بَیْنَكُمْ وَ بَیْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل؛ ما سبب و واسطه بین شما و خداوند عزوجل هستیم».

7. با اندکی دقّت در اطراف خود متوجّه می شویم که گردش امور هستی، بر اساس اسباب و وسایل و به تعبیر دیگر، توسّل است. آب و مواد غذایی از راه ریشه، تنه و شاخه درخت به برگ آن می رسد و ریشه درخت از راه برگ، نور و هوا را دریافت می کند. باران که می بارد، به وسیله ابر است و ابر به وسیله گرم شدن آب دریا در اثر نور خورشید ایجاد می شود. در حدیثی از امام صادق عليه‌السلام می خوانیم:

ابی اللّه ان یجری الاشیاء الّا بالاسباب؛ خداوند از این که کارها بدون سبب و علّت جریان پیدا کند، ابا دارد. خداوند برای هر کاری واسطه و علّتی قرار داده است.

8. هر چند شفا و درمان از خداست: «و اذا مرضت فهو یشفین»؛ امّا همین شفا را خداوند در عسل قرار داده است «فیه شفاء للنّاس» هر چند خداوند کارها را تدبیر می کند: «یُدبّر الامر»؛ امّا فرشتگان واسطه تدبیر او هستند. «فالمدبّرات امراً.»

9. حضرت آدم پس از آنکه از بهشت اخراج شد، سالیان زیادی را به گریه، زاری، توبه و انابه گذراند؛ سپس کلماتی را از سوی پروردگارش دریافت کرد و به آن کلمات متوسّل شد. قرآن می فرماید: «فتلقّی آدم من ربّه کلمات فتاب علیه» فخر رازی و بسیاری از مفسران اهل سنت گفته اند که مراد از «کلمات» که حضرت آدم به آنها متوسّل گردید، نام پیامبر و اهل بیتش بوده است و آن کلمات این چنین بود:

«الهی یا حمید بحقّ محمّد، یا عالی بحقّ علیّ، یا فاطر بحقّ فاطمه، یا محسن بحقّ الحسن، یا قدیم الاحسان بحقّ الحسین و منک الاحسان».

10. وهّابیون می گویند: اگر نام کسی را در کنار نام خدا ببرید، شرک است! درحالی که اگر این سخن آنها درست باشد، خداوند نعوذ باللّه خود مشرک است؛ زیرا در آیه 74 سوره توبه می فرماید: «وما نقموا الّا اغناهم اللّه ورسوله من فضله»؛ خداوند و پیامبرش آنها را بی نیاز نمودند. و در جای دیگر می فرماید: «اللّه یتوفّی الانفس؛ خداوند جان ها را می گیرد». و در جای دیگری می فرماید: «یتوفّاکم ملک الموت؛ ملک الموت جان شما را می گیرد». بنابراین واسطه داشتن، نه تنها شرک نیست، بلکه اساس هستی بر مبنای واسطه است.

11. یک سال در مدینه باران نبارید، خلیفه دوّم به عبّاس عموی پیامبر برای نزول باران متوسّل شد و گفت: خداوندا! ما در زمان پیامبر به او مراجعه می کردیم و حالا به عموی او متوسّل می شویم.

منبع: شرح قرآنی دعای ندبه - محسن قرائتی 

 

منشورات
k