بخش‌ها:

شرح دعای ندبه - فراز چهل و پنجم

شرح دعای ندبه - فراز چهل و پنجم

بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ مُغَیَّبٍ لَمْ یَخْلُ مِنَّا بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ نَازِحٍ مَا نَزَحَ عَنَّا بِنَفْسِی أَنْتَ أُمْنِیَّهُ شَائِقٍ یَتَمَنَّی مِنْ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَهٍ ذَكَرَا فَحَنَّا بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ عَقِیدِ عِزٍّ لا یُسَامَی، بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ أَثِیلِ مَجْدٍ لا یُجَارَی بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ تِلادِ نِعَمٍ لا تُضَاهَی بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ نَصِیفِ شَرَفٍ لا یُسَاوَی؛

جانم فدایت، تو پنهان شده ای هستی که از میان ما بیرون نیستی، جانم فدایت، تو دوری هستی که از ما دور نیست، جانم فدایت، تو آرزوی هر مشتاقی که آرزو کند، از مردان و زنان مؤمن که تو را یاد کرده، از فراقت ناله کنند، جانم فدایت، تو قرین عزّتی، که کسی بر او برتری نگیرد، جانم فدایت، تو درخت ریشه دار مجدی که هم طرازی نپذیرد، جانم فدایت، تو نعمت دیرینه ای که او را مانندی نیست، جانم فدایت، تو قرین شرفی که وی را برابری نیست.

این فرازهای دعا با وجود آنکه ندبه عاشقانه با امام زمان است، غم فراق حضرت یعقوب نسبت به حضرت یوسف را نیز بیان می کند که فرمود:

«وَ تَوَلَّی عَنْهُمْ وَ قالَ یا أَسَفی عَلی یُوسُفَ وَ ابْیَضَّتْ عَیْناهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ كَظِیمٌ * قالُوا تَاللَّهِ تَفْتَؤُا تَذْكُرُ یُوسُفَ حَتَّی تَكُونَ حَرَضاً أَوْ تَكُونَ مِنَ الْهالِكِینَ* قالَ إِنَّما أَشْكُوا بَثِّی وَ حُزْنِی إِلَی اللَّهِ وَ أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ * یا بَنِیَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ یُوسُفَ وَ أَخِیهِ وَ لا تَیْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لا یَیْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْکافِرُونَ؛ یعقوب از فرزندان روی گرداند و گفت: ای دریغا بر یوسف، پس اندوه خود را فرو می خورد (تا آنکه) دو چشمش از اندوه سفید (و نابینا) شد. (فرزندان یعقوب به پدرشان) گفتند: به خدا سوگند تو پیوسته یوسف را یاد می کنی، تا آنکه بیمار و لاغر شوی و (یا مشرف به مرگ و) از بین بروی. (یعقوب) گفت: من ناله (آشکار) وحزن (پنهان) خود را فقط به خدا شکایت می برم و از (عنایت و لطف) خداوند چیزی را می دانم که شما نمی دانید. ای پسرانم! (بار دیگر به مصر) بروید و از یوسف و برادرش جستجو کنید و از رحمت خداوند مأیوس نشوید، حقّ این است که جز گروه کافران، از رحمت خداوندی مأیوس نمی شوند».

در این آیات شریفه و شباهت حضرت مهدی عليه‌السلام با حضرت یوسف عليه‌السلام نکات قابل طرحی وجود دارد.

کلمه «نزح» به معنی دور بودن، «امنیه» به معنی آرزو، «حنی» به معنی مهربانی، «عقد» به معنی قرین و سرشت، «یسامی از سمو» به معنی برتری، «اثیل» به معنی درخت ریشه دار و «لا یجاری» به معنی همجوار است.

عبارت «تلاد نعم لا تضاهی» یعنی تو نعمتی هستی که رشد مشابهی ندارد و جمله «من نصیف شرف لا یساوی» یعنی تو از آن خاندان عدالت و شرفی هستی که احدی با شما برابری نتواند کرد.

نکته ها

1. بنابر روایات موجود بسیاری از امور امام زمان عليه‌السلام در قرآن درباره انبیا نیز آمده است، برای نمونه:

درباره حضرت موسی عليه‌السلام می خوانیم «فخرج منها خائفا یترقب» یعنی حضرت از شهر خارج شد، درحالی که نگران و ترسان بود. (موسی عليه‌السلام به خاطر فرار از دستگیری و اعدام که در دربار فرعون طراحی شده بود ) و در انتظار سرنوشت خود بود، حضرت مهدی عليه‌السلام نیز اینگونه است.

همچنین برادران حضرت یوسف عليه‌السلام با یوسف عليه‌السلام گفتگو کردند و از او گندم درخواست کردند؛ ولی او را نشناختند. حضرت مهدی عليه‌السلام نیز اینگونه است؛ با اینکه در غیبت به سر می برد، در جامعه حضور دارد، او مردم را می شناسد؛ ولی مردم او را نمی شناسند؛ همانگونه که درباره برادران حضرت یوسف خواندیم: «فعرفهم و هم له منکرون».

2. ندبه، گریه، سوز و عشق به شناخت نیاز دارد (یعقوب آشنا به یوسف است که از سوز دوری او نابینا می شود).

3. اهمیّت مصائب، بر محور شخصیّت افراد است. (ظلم به یوسف با ظلم به دیگران تفاوت دارد، یعقوب نام یوسف را می برد نه دو برادر دیگر را).

4. گریه، غم و اندوه در فراق عزیزان جایز است: «وَ ابْیَضَّتْ عَیْناهُ مِنَ الْحُزْنِ».

5. تحمّل انسان اندازه دارد و روزی لبریز می شود: «وَ ابْیَضَّتْ عَیْناهُ مِنَ الْحُزْنِ».

6. فرو بردن خشم، از صفات مردان الهی و کاری شایسته است: «فَهُوَ كَظِیمٌ».

7. گریه و غم با کظم غیظ و صبر منافاتی ندارد: «فَصَبْرٌ جَمِیلٌ، یا أَسَفی، فَهُوَ كَظِیمٌ».

8. یوسف ها همواره باید در یادها باشند: «تَفْتَؤُا تَذْكُرُ یُوسُفَ» (اولیای خدا در دعای ندبه، یوسف زمان را صدا می زنند و گریه می کنند).

9. اگر می خواهید ببینید چقدر کسی را دوست دارید، ببینید چقدر به یاد او هستید: «تَفْتَؤُا تَذْكُرُ یُوسُفَ».

10. آنکه یوسف را می شناسد، سوزی دارد که افراد عادّی آن را درک نمی کنند: «تَذْكُرُ یُوسُفَ حَتَّی تَكُونَ حَرَضاً».

11. مسایل روحی و روانی بر جسم اثر می گذارد: «حَرَضاً أَوْ تَكُونَ مِنَ الْهالِكِینَ»؛ (فراق می تواند انسان را بشکند و یا بکشد، تا چه رسد به داغ و مصیبت).

12. آنچه ناپسند است، یا سکوتی است که بر قلب و اعصاب فشار می آورد و سلامت انسان را به خطر می اندازد و یا ناله و فریاد در برابر مردم است که موقعیّت انسان را پایین می آورد، امّا شکایت بردن نزد خداوند مانعی ندارد. «إِنَّما أَشْكُوا ... إِلَی اللَّه».

13. «تحسّس» جستجوی چیزی از راه حس است. «تجسّس» به جستجو درباره بدی ها و «تحسس» به جستجو درباره خوبی ها گفته می شود. به تعبیر راغب، «رَوْح» و «روح» به معنای جان است، ولی «رَوح» درموارد فَرَج و رحمت به کار می رود، گویا با گشایش گره و مشکل، جان تازه ای در انسان دمیده می شود.

14. شناخت به حرکت نیاز دارد: «اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا».

15. رسیدن به لطف الهی با تنبلی سازگار نیست: «اذْهَبُوا، وَ لا تَیْأَسُوا».

16. اولیای خدا، هم خود مأیوس نمی شوند و هم دیگران را از یأس باز می دارند: «لا تَیْأَسُوا».

17. یأس، نشانه کفر است: «لا یَیْأَسُ ... إِلَّا الْقَوْمُ الْکافِرُونَ»؛ زیرا مأیوس شده، در درون خود می گوید: قدرت خدا تمام شده است.

18. امام صادق عليه‌السلام فرمود: صَاحِبَ هَذَا الْأَمْرِ یَتَرَدَّدُ بَیْنَهُمْ وَ یَمْشِی فِی أَسْوَاقِهِمْ وَ یَطَأُ فُرُشَهُمْ وَ لَا یَعْرِفُونَهُ حَتَّی یَأْذَنَ اللَّهُ لَهُ أَنْ یُعَرِّفَهُمْ نَفْسَهُ كَمَا أَذِنَ لِیُوسُفَ حِینَ قَالَ لَهُ إِخْوَتُهُ- إِنَّكَ لَأَنْتَ یُوسُفُ قالَ أَنَا یُوسُف؛ صاحب این امر، میان آنان آمد و شد نماید، در بازارهایشان گام بردارد و قدم بر فرش های ایشان گذارد و آنان او را نشناسند، تا اینکه خداوند به او اجازه فرماید که خودش را معرّفی کند همان گونه که خداوند به یوسف اجازه فرمود، در آن هنگام که برادرانش به او گفتند: آیا حتما تو خود، یوسف هستی؟ پاسخ داد: آری من یوسفم.

 

منبع: شرح قرآنی دعای ندبه - محسن قرائتی 

منشورات
k