بخش‌ها:

شرح دعای ندبه - فراز پنجاه و سوم

شرح دعای ندبه - فراز پنجاه و سوم

اللَّهُمَّ وَ أَقِمْ بِهِ الْحَقَّ وَ أَدْحِضْ بِهِ الْبَاطِلَ وَ أَدِلْ بِهِ أَوْلِیَاءَكَ وَ أَذْلِلْ بِهِ أَعْدَاءَكَ؛

خدایا حق را به وسیله او برپا دار و باطل را به او نابود کن و دوستانت را به سبب آن جناب به دولت برسان و دشمنانت را به دست او خوار گردان.

در این فراز نیز در قالب دعا یکی از معارف کاربردی و مهم مهدوی گوشزد شده است که آن عبارت است از درگیری حق و باطل و غلبه نهایی حق. در این باره آیات قرآنی فراوانی داریم که برخی از آنها با نکات خود بیان می شود.

آیه اول

آیه 8 سوره انفال: «لِیُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُبْطِلَ الْباطِلَ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ؛ تا (خدا) حقّ را استوار وباطل را نابود سازد، هرچند مجرمان خوش نداشته باشند».

نکته ها

1. این آیه، به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم و مسلمانان دلداری می دهد که سرانجام حق پیروز و باطل نابود می شود. برخی روایات، مصداق روشن این آیه را زمان ظهور حضرت مهدی عليه‌السلام دانسته اند که با قیام آن حضرت، سلطه ی باطل برطرف شده و حکومت حقّ و عدل بر جهان حاکم می شود.

2. وعده های الهی به خاطر منافع شخصی و مادّی افراد نیست، بلکه برای تحقّق حق و نابودی باطل است: «لِیُحِقَّ الْحَقَّ».

3. حق، ماندنی و پابرجاست و باطل، فانی و رفتنی است: «لِیُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُبْطِلَ الْباطِلَ».

4. ترسی از عصبانیّت و ناخوشایندی دشمن کافر و مجرمان نداشته باشیم، خداوند اراده ی خود را محقّق خواهد ساخت: «وَ لَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ».

آیه دوم

آیه 17 سوره رعد:

«أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسالَتْ أَوْدِیَهٌ بِقَدَرِها فَاحْتَمَلَ السَّیْلُ زَبَداً رابِیاً وَ مِمَّا یُوقِدُونَ عَلَیْهِ فِی النَّارِ ابْتِغاءَ حِلْیَهٍ أَوْ مَتاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ كَذلِكَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَ الْباطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفاءً وَ أَمَّا ما یَنْفَعُ النَّاسَ فَیَمْكُثُ فِی الْأَرْضِ كَذلِكَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ؛ خداوند از آسمان آبی فرو فرستاد، پس رودخانه ها به اندازه (ظرفیّت) خویش جاری شده و سیلاب کفی را بر خود حمل کرد و از (فلزّات) آنچه که در آتش بر آن می گدازند تا زیور یا کالایی به دست آرند، کفی مانند کفِ سیلاب (حاصل شود) این گونه خداوند حقّ و باطل را (به هم) می زند پس کف (آب) به کناری رفته (و نیست شود) و امّا آنچه برای مردم مفید است در زمین باقی بماند. خداوند این گونه مثال هایی می زند».

نکته ها

در این آیه دو مثال برای معرّفی باطل بیان شده است، یکی مثال کفی که بر روی آب ظاهر می شود و دوم کفی که هنگام ذوب فلزات، روی آنها را می پوشاند. باطل همچون کف است، زیرا:

  • 1. رفتنی است؛
  • 2. در سایه حق جلوه می کند؛
  • 3.روی حق را می پوشاند؛
  • 4. جلوه دارد، ولی ارزش ندارد. نه تشنه ای را سیراب می کند نه گیاهی از آن می روید؛
  • 5. با آرام شدن شرایط نابود می شود،
  • 6. بالانشین و پر سر و صدا، امّا توخالی و بی محتوا است.

2. تمثیل، مسائل عقلی را محسوس و راه رسیدن به هدف را نزدیک می نماید، مطالب را همگانی و لجوجان را خاموش می کند؛ بنابراین قرآن از این روش بسیار استفاده کرده است.

3. فیض الهی جاری است و هرکس به مقدار استعدادش از آن بهره مند می شود: «أَوْدِیَهٌ بِقَدَرِها».

4. تلاش برای ساخت وسایل ضروری (متاع) یا رفاهی (حِلیه) پسندیده است: «یُوقِدُونَ عَلَیْهِ فِی النَّارِ».

5. در کوره حوادث است که ناخالصی ها معلوم و حق و باطل ظاهر می شود: «یُوقِدُونَ عَلَیْهِ ... زَبَدٌ مِثْلُهُ».

6. وجود باطل به مکان و زمینه ی خاصی اختصاص ندارد (کف، هم بر روی سیل سرد و هم بر روی فلزات گداخته ظاهر می شود.): «زَبَدٌ مِثْلُهُ».

7. سرچشمه باطل، ناخالصی هایی است که حق و حقیقت به آن آلوده شده است: «یَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَ الْباطِلَ».

8. حق و باطل با هم هستند، امّا سرانجام باطل رفتنی است: «فَیَذْهَبُ جُفاءً».

9. نفع مردم در حقّ است: «ما یَنْفَعُ النَّاسَ».

10. حقّ ماندنی است: «فَیَمْكُثُ فِی الْأَرْضِ».

11. هر ثروت، دانش، دوست و یا حکومتی که برای مردم مفید باشد، ماندنی است: «ما یَنْفَعُ النَّاسَ فَیَمْكُثُ فِی الْأَرْضِ».

12. آنچه از سوی خداوند نازل می شود، همچون باران خالص و حقّ است، ولی همین که با مادیات درآمیخت، دچار ناخالصی و زمینه ی پیدایش کف و باطل می شود: «أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً».

آیه سوم

آیه 81 سوره اسراء:

«وَ قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ کانَ زَهُوقاً؛ و بگو: حق آمد و باطل نابود شد، همانا باطل نابود شدنی است».

نکته ها

1. «حق» به معنای ثابت و باقی است. بنابراین خدا و هرچه از سوی او باشد، حق است. «حق» یکی از نام های خداوند است. کلمه ی «زهوق» به معنای رفتن است و «زهق نفسه» یعنی روح از بدنش خارج شد.

2. برای این آیه مصداق هایی همچون ظهور اسلام، ورود به مدینه، فتح مکّه و شکستن بت ها را بیان کرده اند که در همه آنها باطل شکست خورده است، ولی آیه دارای مفهوم گسترده ای است و فنای باطل و بقای حق را نوید می دهد.

3. بقای حق و نابودی باطل، یک سنّت و قانون الهی است، نه پنداری و تصادفی، هر چند پیروان حق کم و طرفداران باطل زیاد باشند؛ چرا که حق همچون آب، ثابت و ماندگار و باطل مانند کف، ناپایدار و فانی است: «فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفاءً وَ أَمَّا ما یَنْفَعُ النَّاسَ فَیَمْكُثُ فِی الْأَرْضِ».(1) قرآن می فرماید: «نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَی الْباطِلِ فَیَدْمَغُهُ؛(2) ما حق را بر سر باطل می کوبیم و آن را نابود می سازیم». و در این صورت است که باطل رفتنی است. بنابراین حق باید با قدرت و کوبنده بر باطل هجوم آورد.

4. پیامبر باید با قاطعیّت، پیروزی نهایی حق را به مردم اعلام کند: «قُلْ جاءَ الْحَقُّ».

5. باید حق را به میدان آورد تا باطل از بین برود: «جاءَ ... زَهَقَ».

6. عاقبت، باطل رفتنی و نابود شدنی است و حق، باقی و پایدار: «جاءَ ... زَهَقَ» (فعل ماضی نشانه قطعی بودن است).

7. از جلوه ها و مانورهای باطل نباید هراسید که دوامی ندارد: «کانَ زَهُوقاً».

آیه چهارم

آیه 18سوره انبیا:

«بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَی الْباطِلِ فَیَدْمَغُهُ فَإِذا هُوَ زاهِقٌ وَ لَكُمُ الْوَیْلُ مِمَّا تَصِفُونَ؛ (این چنین نیست،) بلکه ما حق را بر باطل می کوبیم تا مغز آن را در هم بشکند، پس بی درنگ، باطل محو و نابود می شود. و وای بر شما از آنچه (خداوند را به آن) توصیف می کنید (و نسبت لهو و لعب و بیهوده کاری می دهید)».

نکته ها

1. کلمه «قذف» به معنی پرتاب از راه دور و با سرعت و قدرت است و کلمه «دمغ» نیز به ضربه ای گفته می شود که به سر می خورد و تا مغز اثر می گذارد. کلمه «وَیل» به معنای عذاب و هلاکت است و در جایی به کار می رود که موضوع مورد نظر هلاکت را داشته باشد.

2. پیروزی حق، اراده و خواست خداوند و جلوه ای از هدفداری نظام آفرینش است: «بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ».

3. برخورد حقّ با باطل باید تهاجمی باشد نه تدافعی: «نَقْذِفُ».

4. سنت خداوند بر نابودی و محو باطل است: «نَقْذِفُ- فَیَدْمَغُهُ».

5. حق بر باطل پیروز است: «فَإِذا هُوَ زاهِقٌ». 6. نابودی باطل به وسیله حضور حق در جبهه است: «نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَی الْباطِلِ».

7. در مبارزه علیه باطل باید سرعت، قدرت و هدف گیری درست رعایت شود: «نَقْذِفُ- فَیَدْمَغُهُ».

8. باطل باید به کلّی نابود شود، نه آنکه نیمه جانی داشته باشد: «فَیَدْمَغُهُ».

9. باطل رفتنی است: «فَإِذا هُوَ زاهِقٌ».

10. حکومت چند روزه ی باطل، بر اساس سنت مهلت دادن الهی است و عاقبت از آن متقین و اهل حق است: «فَإِذا هُوَ زاهِقٌ».

11. وای بر کسانی که آفرینش را بازیچه می دانند: «وَ لَكُمُ الْوَیْلُ مِمَّا تَصِفُونَ».

 

منبع: شرح قرآنی دعای ندبه - محسن قرائتی 

منشورات
k