شرح و ترجمه کامل دعای افتتاح - بخش دوم

شرح و ترجمه کامل دعای افتتاح - بخش دوم 

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُک قَلِیلًا مِنْ کثِیرٍ مَعَ حَاجَهٍ بِی إِلَیْهِ عَظِیمَهٍ وَ غِنَاک عَنْهُ قَدِیمٌ وَ هُوَ عِنْدِی کثِیرٌ وَ هُوَ عَلَیْک سَهْلٌ یَسِیرٌ

خدایا! من اندکی از بسیار را از تو می خواهم، و نیاز من به این چیزِ کم، بسیار بزرگ است؛ در حالی که بی نیازی تو از آن، دیرینه است. در عین حال، آن چیز، نزد من، زیاد است و بر تو هموار است و آسان.

نکته ها

# واژه «أسئلک» از ریشه «سؤال» و به معنای طلب نمودن و خواستن به # «حاجه» به معنای نیاز داشتن به چیزی توأم با دوست داشتن آن است. گویا با به کاربردن این کلمه، چنین اظهار می کنیم که آن چه را از خداوند متعال طلب می کنیم، هم نیاز داریم و هم نمی توانیم از آن دل بکنیم. (... مَعَ حَاجَهٍ بِی إِلَیْهِ عَظِیمَهٍ)

پیام ها

1. کسی که هنگام درخواست از خدای بزرگ، مطمئن باشد که آنچه طلب می کند این چند ویژگی را دارد، هرگز در حاجت روا شدنِ خودش تردید نمی کند. این چند ویژگی از این قرارند:

الف) آنچه از خدای مهربان می خواهد اندک است. (قَلِیلًا مِنْ کثِیرٍ)

ب) آنچه را از خداوند می خواهد، مورد نیازِ شدید او است. (مَعَ حَاجَهٍ بِی إِلَیْهِ عَظِیمَهٍ)

ج) خدای بزرگ نسبت به آنچه از او درخواست می شود، بی نیاز است. (غِنَاک عَنْهُ قَدِیمٌ)

د) آن چه از خداوند متعال می خواهد، نقش بسزایی در زندگی او دارد. (أَسْأَلُک قَلِیلًا مِنْ کثِیرٍ... وَ هُوَ عِنْدِی کثِیرٌ)

ه) عطا کردنِ آنچه از خداوند می خواهد، برای او آسان است. (وَ هُوَ عَلَیْک سَهْلٌ یَسِیرٌ)

اللَّهُمَّ إِنَّ عَفْوَک عَنْ ذَنْبِی وَ تَجَاوُزَک عَنْ خَطِیئَتِی وَ صَفْحَک عَنْ ظُلْمِی وَ سَتْرَک عَلَی قَبِیحِ عَمَلِی وَ حِلْمَک عَنْ کثِیرِ جُرْمِی عِنْدَ مَا کانَ مِنْ خَطَإی وَ عَمْدِی، أَطْمَعَنِی فِی أَنْ أَسْأَلَک مَا لَا أَسْتَوْجِبُهُ مِنْک الَّذِی رَزَقْتَنِی مِنْ رَحْمَتِک وَ أَرَیْتَنِی مِنْ قُدْرَتِک وَ عَرَّفْتَنِی مِنْ إِجَابَتِک فَصِرْتُ أَدْعُوک آمِناً وَ أَسْأَلُک مُسْتَأْنِساً لَا خَائِفاً وَ لَا وَجِلًا مُدِلًّا عَلَیْک فِیمَا قَصَدْتُ فِیهِ إِلَیْک، فَإِنْ أَبْطَأَ عَنِّی عَتَبْتُ به جهلی عَلَیْک وَ لَعَلَّ الَّذِی أَبْطَأَ عَنِّی هُوَخَیْرٌ لِی لِعِلْمِک بِعَاقِبَهِ الْأُمُورِ فَلَمْ أَرَ مَوْلًی کرِیماً أَصْبَرَ عَلَی عَبْدٍ لَئِیمٍ مِنْک عَلَیَّ

خدایا! چشم پوشی تو از گناهم، و گذشتت از خطاکاری ام، و روی گردانی تو از ستم من، و پرده كِشی ات بر کارهای زشتم، و بردباری ات از بزهکارهای زیادم در هنگامه ای که مرتکب خطا می شدم و یا با قصد، بدی می کردم، مرا به طمع انداخت تا از تو چیزی بخواهم که مستحق آن نیستم؛ همان چیزی که از رحمتِ خویش روزی ام کردی و از قدرتت به من نشان دادی و از پاسخ دادنت، به من شناساندی. [نتیجه تمام این خوبی های تو این شد که] من اکنون با احساس امنیت، تو را می خوانم و در حالی که با تو انس گرفته ام از تو درخواست می کنم. نه تنها از تو نمی ترسم و بیمناک نیستم، بلکه نسبت به آنچه قصد کرده ام، بر تو جرأت دارم و ناز می کنم؛ تا جایی که اگر آنچه را می خواستم، دیر به دستم می رسید، از سرِ جهلم بر تو پرخاش می کردم و حال آن که چه بسا تأخیرِ آن چیز، به نفع من بود؛ چرا که تو نسبت به سرانجام کارها عالِمی. من سرپرست بزرگواری، بردبارتر از تو، نسبت به خودم ندیدم که بر بنده ای که هیچ خوبی در وجودش نیست، صبر کند.

نکته ها

# «صفح» به معنای روی گردانی و نادیده گرفتن است. راغب در مفردات خاطر نشان می کند که صفح کامل تر از «عفو» است؛ چراکه گاهی انسان می بخشد و عفو می کند، ولی نادیده نمی گیرد و صفح نمی کند. ولی از این فراز دعای افتتاح روشن می شود که خداوند متعال نسبت به بندگانش، هم عفو و بخشش دارد، و هم صفح و نادیده گرفتن. (اللَّهُمَّ إِنَّ عَفْوَک عَنْ ذَنْبِی... وَ صَفْحَک عَنْ ظُلْمِی)

# به دست آوردن توفیق برای مناجات و راز و نیاز با خدای متعال، به معنای پاک بودن از گناهان و خطا و ستم نیست؛ بلکه ناشی از گذشت و سَتْرَک عَلَی قَبِیحِ عَمَلِی وَ...، أَطْمَعَنِی فِی أَنْ أَسْأَلَک)

# طمع انسان نسبت به درگاه خدای بخشنده، باید ناشی از نگاه به «رحمت»، «قدرت» و «اجابت» الهی باشد. (أَطْمَعَنِی... الَّذِی رَزَقْتَنِی مِنْ رَحْمَتِک وَ أَرَیْتَنِی مِنْ قُدْرَتِک وَ عَرَّفْتَنِی مِنْ إِجَابَتِک)

# درخواست ما از خدای حکیم نباید با نگاه استحقاق همراه باشد؛ بلکه باید بدانیم که ما مستحق آنچه درخواست می کنیم نیستیم، ولی خداوند از سرِ رحمت خود به ما عطا می کند. (أَطْمَعَنِی فِی أَنْ أَسْأَلَک مَا لَا أَسْتَوْجِبُهُ مِنْک الَّذِی رَزَقْتَنِی مِنْ رَحْمَتِک)

# بی تابی به هنگام دیر رسیدن به خواسته ها، به سبب جهل انسان است. ( فَإِنْ أَبْطَأَ عَنِّی عَتَبْتُ بجهلی عَلَیْک)

# خیرِ انسان همیشه در کامروایی او نیست. (وَ لَعَلَّ الَّذِی أَبْطَأَ عَنِّی هُوَ خَیْرٌ)

# «مُدِلّ» اسم فاعل از واژه «دلل» و به معنای کسی است که به سبب اطمینان به دوستی کسی، نسبت به او جرأت پیدا می کند و بر او ناز می نماید. ( مُدِلًّا عَلَیْک فِیمَا قَصَدْتُ فِیهِ إِلَیْک)

# یکی از حکمت های تأخیر در اجابت دعا این است که خداوند حکیم، می کند. (وَ لَعَلَّ الَّذِی أَبْطَأَ عَنِّی هُوَخَیْرٌ لِعِلْمِک بِعَاقِبَهِ الْأُمُورِ)

پیام ها

1. اگر قرار باشد به بدی های خود نگاه کنیم، ناامید شده و به راز و نیاز با خدای مهربان نخواهیم پرداخت؛ ولی اگر به خوبی های پرودگار نگاه کنیم، به طمع می افتیم و دست دعا و درخواست به درگاه او بلند می کنیم. (اللَّهُمَّ إِنَّ عَفْوَک..وَ تَجَاوُزَک...وَ صَفْحَک...وَ سَتْرَک...وَ حِلْمَک...أَطْمَعَنِی فِی أَنْ أَسْأَلَک)

2. اقتضای دوری از جهل این است که برای رسیدن به خواسته ها عجله نکنیم. ( فَإِنْ أَبْطَأَ عَنِّی عَتَبْتُ بجهلی عَلَیْک)

3. لطف و رحمت خدای متعال به ما نباید سبب شود که نسبت به جایگاه والای پروردگار، انس نابجا پیدا کرده و بر خدا ناز کنیم. (أَدْعُوک آمِناً وَ أَسْأَلُک مُسْتَأْنِساً لَا خَائِفاً وَ لَا وَجِلًا مُدِلًّا عَلَیْک)

4. در رابطه خود با خدا، باید خداوند را کریم و بزرگوار بدانیم و از سویی بدی هایمان را فراموش نکنیم و بدانیم هرچه خوبی است از جانب خدا است. (فَلَمْ أَرَ مَوْلًی کرِیماً أَصْبَرَ عَلَی عَبْدٍ لَئِیمٍ مِنْک عَلَیَّ)

5. خدای کریم بر بدی های بنده لئیم صبر می کند؛ ما نیز از خداوند بیاموزیم و نسبت به بدی های دیگران صبر پیشه کنیم تا به کرامت و بزرگواری برسیم. (فَلَمْ أَرَ مَوْلًی کرِیماً أَصْبَرَ عَلَی عَبْدٍ لَئِیمٍ مِنْک عَلَیَّ )

یَا رَبِّ إِنَّک تَدْعُونِی فَأُوَلِّی عَنْک وَ تَتَحَبَّبُ إِلَیَّ فَأَتَبَغَّضُ إِلَیْک وَ تَتَوَدَّدُ إِلَیَّ فَلَا أَقْبَلُ مِنْک کأَنَّ لِیَ التَّطَوُّلَ عَلَیْک فَلَمْ یَمْنَعْک ذَلِک مِنَ الرَّحْمَهِ لِی وَ الْإِحْسَانِ إِلَیَّ وَ التَّفَضُّلِ عَلَیَّ بِجُودِک وَ کرَمِک فَارْحَمْ عَبْدَک الْجَاهِلَ وَ جُدْ عَلَیْهِ بفضل إِحْسَانِک إِنَّک جَوَادٌ کرِیمٌ

پروردگارا! تو مرا می خوانی، امّا من از تو روی می گردانم. تو به من محبت می ورزی، امّا من نسبت به تو بغض می کنم. تو به من ابراز علاقه می کنی، امّا من از تو نمی پذیرم. [رفتارم با تو به گونه ای است که] گویا من بر تو برتری دارم؛ امّا همه این گستاخی ها مانع مهربانی و احسان و ابراز لطفِ تو نسبت به من نشد. پس بر بنده جاهل خود رحم کن، و با فزونی احسانت، جود و بخشش خویش را بر او ارزانی دار. به درستی که تو بخشنده و بزرگواری.

نکته ها

# مورد توجه قرار دادن واکنش ها و رفتارهای ناپسند خویش در قبال الطاف الهی، یکی از روش های مناجات با خدای مهربان است. (یَا رَبِّ إِنَّک تَدْعُونِی فَأُوَلِّی عَنْک وَتَتَحَبَّبُ إِلَیَّ فَأَتَبَغَّضُ إِلَیْک وَتَتَوَدَّدُ إِلَیَّ فَلَاأَقْبَلُ مِنْک)

# اقتضای جود و بزرگواری خداوند این است که در مقابل روی گردانی و بغض ورزی انسان، مهربانی و احسان و تفضل داشته باشد. در واقع، سبب همه خوبی های خداوند متعال در مقابل بدی های انسان، جود و بزرگواری اوست. (فَلَمْ یَمْنَعْک ذَلِک مِنَ الرَّحْمَهِ لِی... بِجُودِک وَ کرَمِک)

# «فضل» یعنی چیزی که زیادتر از مقدار ضروری است؛ از این رو، وقتی انسان مشمول فضل می شود، دیگر احساس کمبود نکرده و در آسایش کامل قرار می گیرد.«احسان» از کلمه «حُسن» گرفته شده و به رفتاری گفته می شود که توأم با نیکویی است و سبب بهجت و رغبت انسان می شود. خدای مهربان، هم انسان را مورد «تفضّل» خود قرار داده و هم به او «احسان» نموده است، و ما نیز از خدا می خواهیم آنچه به ما می دهد، احسانی باشد توأم با فضل. (فَلَمْ یَمْنَعْک ذَلِک مِنَ الرَّحْمَهِ لِی وَ الْإِحْسَانِ إِلَیَّ وَ التَّفَضُّلِ عَلَیَّ... جُدْ عَلَیْهِ بفضل إِحْسَانِک)

پیام ها

1. روی گردانی از دعوت الهی و پس زدن محبت خدای متعال و نپذیرفتن مهرورزی او، نشانه جهل انسان است. (یَا رَبِّ إِنَّک تَدْعُونِی فَأُوَلِّی عَنْک... فَارْحَمْ عَبْدَک الْجَاهِلَ)

2. هیچ گاه و به هیچ عنوان نباید از درگاه خدای مهربان ناامید شد. یادمان باشد هر مقدار هم که بدی کرده باشیم، بازهم بدی های ما نمی تواند مانعِ نزول رحمت و احسان و فضل خدای متعال شود. (... فَلَمْ یَمْنَعْک ذَلِک مِنَ الرَّحْمَهِ لِی وَ الْإِحْسَانِ إِلَیَّ وَ التَّفَضُّلِ عَلَیَّ بِجُودِک وَ کرَمِک)

3. خدایی که از بندگانِ فراریِ نافرمان و جاهل، رحمت، احسان و فضل خود را دریغ نمی کند، نسبت به بندگانِ مطیع و تواب، بسیار مهربان تر است. (... فَلَمْ یَمْنَعْک ذَلِک مِنَ الرَّحْمَهِ لِی وَ الْإِحْسَانِ إِلَیَّ وَ التَّفَضُّلِ عَلَیَّ بِجُودِک وَ کرَمِک)

4. ما نیز از خدای حکیم و مهربان بیاموزیم و اگر کسی در مقابل 5. برای طلب رحمت الهی، ابتدا باید بدی های خویش را یادآور شویم. (... فَأُوَلِّی عَنْک وَ... فَأَتَبَغَّضُ إِلَیْک...فَلَا أَقْبَلُ مِنْک)

چه بخشنده خدای عاشقی دارم

که می خواند مرا

با آنکه می داند گنهکارم

اگر رخ بر بتابانم

دوباره می نشیند بر سرِ راهم

دلم را می رباید، باطنین گرم و زیبایش

که در قاموس پاک کبریایی، قهر، نازیباست

چه زیبا عاشقی را دوست می دارم

دلم گرم است

می دانم که می داند

بدون لطف او، تنهای تنهایم

اگر گم کرده ام من راه و رسم بندگی، اما

دلم گرم است، می دانم

خدای من، «خدایی» خوب می داند

و می داند که سائل را نباید دست خالی راند

الْحَمْدُ لِلَّهِ مَالِک الْمُلْک مُجْرِی الْفُلْک مُسَخِّرِ الرِّیَاحِ فَالِقِ الْإِصْبَاحِ دَیَّانِ الدِّینِ رَبِّ الْعَالَمِینَ

سپاس، ویژه خداوندی است که صاحبِ حکومت و سلطنت است. او رام کننده بادها، شکافنده (روشنی بخش) صبح، قانون گذار دین و پروردگار تمام هستی است.

نکته ها

# مالک واقعیِ تمامی حکومت ها، خدا و مُلک برای غیر خدا، موقتی و محدود است. این، یکی از بزگترین نعمت ها است که باید خدای حکیم را بر آن سپاس گفت. (الحمد للهِ مالِک الْمُلْک)

# قرآن کریم، حرکت کشتی در دریاها را از نشانه ها و آیات الهی معرفی می کند: «إِنَّ فیِ خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلَافِ الَّیْلِ وَ النَّهَارِ وَ الْفُلْک الَّتیِ تجَْرِی فیِ الْبَحْرِ... لاََیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَعْقِلُون».

هم چنین قرآن کریم، در اختیارِ انسان درآمدن کشتی ها و حرکت آن ها را در دریا به امر و فرمان الهی معرفی کرده است: «...وَ سَخَّرَ لَکمُ الْفُلْک لِتَجْرِیَ فیِ الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ ...».

و نیز حرکت کشتی ها در دریاها را از نعمت های الهی معرفی می کند: «أَ لَمْ تَرَ أَنَّ الْفُلْک تجَْرِی فیِ الْبَحْرِ بِنِعْمَتِ الله...». و سرانجام، حرکت کشتی ها در دریاها را در راستای بهره مندی از فضل الهی معرفی می کند تا انسان شکرگزاری کند: «...وَ تَرَی الْفُلْک مَوَاخِرَ فِیهِ وَ لِتَبْتَغُواْ مِن فَضْلِهِ وَ لَعَلَّکمْ تَشْکرُون».

بنابراین یکی از بارزترین نعمت هایی که سزاوار است هنگام حمد خدای متعال، مورد توجه قرار بگیرد، حرکت کشتی بر روی دریاها است. (الْحَمْدُ لِلَّهِ... مُجْرِی الْفُلْک)

# «ریاح» جمع «ریح» و به معنای بادهاست. در قرآن مجید هر جا کلمه «ریح» آمده، معنایی همراه با قهر و عذاب دارد؛ مانند: «بِرِیحٍ صَرْصَرٍ»؛ اما هر جا کلمه «ریاح» آمده، قرین لطف الهی بوده است.

در احادیث می خوانیم: هرگاه باد می وزید، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرمود: «اللهم اجعلها ریاحا و لا تجعلها ریحا؛ خداوندا! این باد را ریاحِ رحمت قرار ده، نه ریحِ عذاب». براین اساس، امامان معصوم عليهم‌السلام هنگام حمد الهی از این ویژگی نیز غافل نبودند. (الْحَمْدُ لِلَّهِ... مُسَخِّرِ الرِّیَاحِ)

# «فالق» اسم فاعل از واژه «فلق» و به معنای شکافنده است. «إصباح» نیز اسم است برای صبح. تعبیر بسیار زیبای «فالق الإصباح» در آیه 96 سوره مبارکه انعام، به عنوان یکی از ویژگی های خدای متعال بیان شده است.

در این تعبیر، تاریکی شب به پرده ضخیمی تشبیه شده که روشنایی سپیده دم، آن را چاک زده و از هم می شکافد. در اینجا روی مسئله طلوع صبح تکیه شده که یکی از نعمت های بزرگ پروردگار است؛ زیرا می دانیم که این پدیده آسمانی، نتیجه وجود قشر ضخیم هوا (جوّ) در آسمانِ زمین می باشد.

اگر در اطراف کره زمین، همانند کره ماه، جوّی وجود نداشت، نه بین الطلوعین و فلقی ایجاد می شد و نه سپیدی آغاز شب و شفق؛ بلکه آفتاب همانند مهمان ناخوانده، بدون هیچ مقدمه، سر از افق مشرق برمی داشت و فوراً نور خیره کننده خود را در چشم هایی که به تاریکی شب عادت کرده بود می پاشید، و به هنگام غروب نیز ناگهان از نظرها پنهان می شد و در یک لحظه، تاریکی و ظلمتِ وحشتناکی همه جا را فرا می گرفت.

اما وجود جوّ در اطراف زمین و فاصله ای که میان تاریکی شب و روشنایی روز به هنگام طلوع و غروب آفتاب قرار دارد، انسان را تدریجاً برای پذیرا شدن هر یک از این دو پدیدۀ متضاد آماده می سازد و انتقال از نور به ظلمت و از ظلمت به نور، به صورت تدریجی و ملایم و کاملاً مطبوع و قابل تحمل انجام می شود.

این نعمت بزرگ را خدای فالق الإصباح (شکافنده صبح) به انسان ارزانی داشته و ما نیز او را بر این نعمت، حمد می کنیم. (الْحَمْدُ لِلَّهِ... فَالِقِ الْإِصْبَاحِ)

# «دین» آیین و قانونی است که انسان ها رفتار در چارچوبِ آن را سبب رشد خود می دانند و این یکی از نعمت های بزرگ خدای حکیم است که قانون زندگی مان را بر اساس علم کامل و همه جانبه خود، پی ریزی کرده است. (الْحَمْدُ لِلَّهِ... دَیَّانِ الدِّینِ)

# «رَبّ» به کسی گفته می شود که هم مالک و صاحب چیزی است و هم در رشد و پرورش آن نقش دارد. «ربُّ العالمین» یعنی خداوند که هم صاحب حقیقی عالَم است و هم مدبّر و پروردگار آن. پس همه هستی، حرکت تکاملی دارد و در مسیری که خداوند معیّن کرده، هدایت می شود. و ما برای این امور، خداوند متعال را در یک عبارت چند کلمه ای حمد می کنیم. (الْحَمْدُ لِلَّهِ...رَبِّ الْعَالَمِینَ)

پیام ها

1. اکنون که مالک اوست، پس دیگران امانتدار هستند و باید طبق رضای مالک اصلی عمل کنند. (الْحَمْدُ لِلَّهِ مَالِک الْمُلْک)

2. همه هستی، تحت تربیت خداوند یکتاست و همه موجودات در مدار مدیریت و تربیت الهی قرار دارند. این تربیت، یا تربیت تکوینی است «مُسَخِّرِ الرِّیَاحِ فَالِقِ الْإِصْبَاحِ» یا تربیت تشریعی «دَیَّانِ الدِّینِ»؛ ولی به هر حال، تمام موجودات، زیر مجموعه ربوبیت الهی هستند. (رَبِّ الْعالَمِینَ)

3. اقتضای پرورش و تربیت عالَم توسط خدای متعال این است که رابطه خداوند با مخلوقات، رابطه دائمی و تنگاتنگ باشد؛ نه رابطه ای همانند رابطه نقاش و بنّا با هنر یا ساختمانی که ایجاد می کنند. چراکه نقاش و بنّا هنر خود را عرضه می کنند و می روند؛ ولی مربّی هر لحظه باید نظارت داشته باشد. (رَبِّ الْعالَمِینَ)

الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَی حِلْمِهِ بَعْدَ عِلْمِهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَی عَفْوِهِ بَعْدَ قُدْرَتِهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَی طُولِ أَنَاتِهِ فِی غَضَبِهِ وَ هُوَ الْقَادِرُ عَلَی مَا یُرِیدُ

خدا را بر بردباری اش ستایش؛ که در عین آگاهی از بدی انسان ها بر آن ها صبر می کند. خدا را بر گذشتش ستایش؛ که علی رغم قدرتمندی اش بر جزا دادن مطابق بدی انسان ها گذشتش جاری می شود. خدا را ستایش بر مدارای فراوانش در موقع خشم. او بر آنچه اراده کند توانمند است.

نکته ها

# هنگامی که صفت «حلم» برای خداوند به کار می رود، بیشتر این نکته را مورد توجه قرار می دهد که او در عقوبت انسان گنهکار، شتاب نمی کند. (الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَی حِلْمِهِ)

# «عفو» یعنی ترک مجازات و دوری از عقوبت. حتی برخی از لغت شناسان در معنی «عفو» نوشته اند: «محو کردن گناهان». قرآن کریم یکی از صفات خدای متعال را «عَفُوّ» معرفی می کند که حاکی از مبالغه در این صفت است.

# ترک مجازات و عقب انداختن عقوبت انسان خاطی، نه از سرِ ناتوانی، بلکه به سبب مهربانی خداوند نسبت به انسان است. (الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَی عَفْوِهِ بَعْدَ قُدْرَتِهِ)

# «أناه» به معنی مکث، حوصله، مدارا، و پرهیز از واکنش سریع است. بسیاری از گناهان سبب غضب الهی می شود؛ ولی خدای متعال به سبب جاری کردن ویژگی أناه، انسان ها را گرفتار آثار کارهای خود نمی کند. این نیز یکی از نعمت های بزرگ است که نباید از شکر آن غافل شد. (وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَی طُولِ أَنَاتِهِ فِی غَضَبِهِ وَ هُوَ الْقَادِرُ عَلَی مَا یُرِیدُ)

پیام ها

1. انسان ها هر چقدر که گرفتار گناه و لغزش شوند، باید بدانند که همیشه فرصت برای جبران باقی است؛ چراکه خداوند، حلیم است و در عقوبت شتاب نمی کند. (الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَی حِلْمِهِ)

2. اگر انسان ها گرفتار عقوبت کارهای ناشایست خود نمی شوند، به سبب عدم آگاهی خدا از بدی های آن ها نیست؛ بلکه به خاطر بردباری خدا و از سرِ بزرگواری اوست. ( الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَی حِلْمِهِ بَعْدَ عِلْمِهِ)

3. بر اساس آیات قرآن کریم، حتی کوچک ترین چیزها نیز از خداوند مخفی نیست و خداوند به همه چیز عالِم است. پس سزاوار است که حتی از کوچک ترین گناهان نیز پرهیز کنیم. (الْحَمْدُ لِلَّهِ... بَعْدَ عِلْمِهِ)

منشورات
k