نقش دعا در از میان بردن یأس و ناامیدی

نقش دعا در از میان بردن یأس و ناامیدی

بشر در نظام زندگی خویش علاقه فراوانی به پیشرفت و ترقی دارد؛ و می خواهد در تمام زمینه های زندگی به این علاقه نائل شود. و شب و روز خویش را در فراهم کردن اسباب پیشرفت خویش به پایان می رساند. در این میان با موانع ترقی برخورد می کند که او را از رسیدن به چنین هدفی باز می دارند و تمامی زحمات او را در رسیدن به ترقی از بین می برند. و بشر را به یک حالت ناگواری گرفتار می کنند و همیشه به فکر و مغز خود فشار می آورد تا راهی بیابد و خود را از این بن بست نجات دهد و می بیند که فکرش به جایی نمی رسد و برای او مشکلی را حل نمی کند.
مثلا فردی برای پیشرفت زندگی خود به فکر پیاده کردن طرحی می شود و این طرح را با کمی سرمایه خود شروع می کند، اما هنوز به نتیجه نرسیده به وسیله بلایای آسمانی یا زمینی مانند رعد و برق یا زلزله ای تمامی زحمات او از بین می رود. در این جا حالتی به او دست می دهد و آن اینکه: دیگر من از بین رفتنی هستم؛ زیرا تمامی امکانات خود را از دست دادم و به یک ناامیدی مطلق گرایش پیدا می کند. و از تمام موجودات عالم رنجش پیدا می کند. و از رسیدن به علاقه خودش مایوس می شود. و یاس چنان بر وجود غلبه می کند که دیگر فکرش به جایی نمی رسد و فقط یک راه برای خودش می بیند و آن عبارت است از: انتحار و خودکشی کردن.
و در این بین، علل خارجی زیاد ترین و بیشترین فشار را به او وارد می کنند مانند گفتگوهای مردم از شکست او و یا دیدن افرادی مانند خود که از پیاده کردن چنین طرح هایی فایده ها برده اند و امثال اینها همیشه او را به خشم می آورد.
آیا به چنین نتیجه ای رسیدن می تواند مسئله ای را حل بکند؟ و آیا مایوس شدن کار عاقلانه ای است؟ و در چنین حالی چه کسی و یا کدام رابطه ای می تواند به این یاسها پایان بخشد و بشر را در لذت و امیدواری قرار دهد؟
ما برای روشن شدن مطلب یک راه خوبی را می توانیم انتخاب کنیم و آن اینکه: زندگی بشر آمیختگی کامل با مشکلات دارد و دائما او را در فراز و نشیب قرار می دهد و هر لحظه با حوادثی رو به رو می شود و گاهی این حوادث چنان قوی می باشند که تمامی زندگی را در یک لحظه از دست او می گیرند.
راه انتخابی ما این است که بشر هر حادثه زندگی را از کانال اعتقادش می سنجد و او را برای خودش معنی می کند. در این میان اعتقاد و عقیده آدمی است که به او جهت می دهد و پیامد های زندگی را برای او می شکافد و به او در این مساله روشنگری می دهد. چون عقاید بشر متفاوت است قطعا معانی حوادث و مشکلات زندگی هم متفاوت خواهند بود.
اگر ایده و عقیده بشری مادی باشد و به جهان از دیدگاه مکاتب ماتریالیستی نگاه کند حوادث روزگار برای او به همان صورت ظاهریش معنا پیدا می کند. شما که شکست خوردیدد و تمامی امکاناتتان از دست رفت راهی جز فرار از زندگی ندارید. در این صورت یأس تمام در برابر چشم شما نمایان می شود و شما را در وحشت و اضطراب قرار می دهد و راحتی شب و روز زندگی را از شما سلب می کند. و تحفه خوبی بهتر از خودکشی ندارد و آن را در اختیار شما قرار می دهد یعنی شما را وادار به چنین کاری می کند و چاره ای هم جز این ندارد چون در عالم مادی راه دیگری پیدا نمی شود؛ هرچه باشد باید آن هم مادی باشد.
و اگر ایده و عقیده بشر الهی باشد و از عالم ماده خارج شده و به جهان ماورای ماده وابستگی داشته باشد حوادث معنای دیگری پیدا می کنند و چون ایده و عقیده چنین فردی از جهان بینی دقیقی مایه می گیرد و او را به سوی شناختن واقعیات در نظام عالم می کشاند تا دید و نگرش وسیع و دامنه داری پیدا کند و خود را با دید ظاهری و صوری گمراه نکند. چون جهان الهی جهان خیر و وجود و وحدت و هماهنگی است. شر و تضاد وجود تبعی دارند و در عین حال همین وجود های تبعی نقشی اساسی در جریان خیر ها (وجود ها) و پیدایش وحدتها و هماهنگی دارند.
این است که جهان نسبت به نیکی و بدی انسان بی تفاوت نیست به حمایت نیکان و حق جویان و حق پویان بر می خیزد و باطل گرایان را به دست نابودی می سپارد. راز دعا و استجابت دعا نیز در این خصلت جهان نهفته است. انسان در این جهان بینی حکم اینکه از یک جوهر ماورایی روحی برخوردار است، دارای اراده و آزادگی است که می تواند خود را از جبر محیط و جبر اجتماع و جبر طبیعت حیوانی تا حدود زیادی رها سازد و به همین دلیل مسئول جامعه خویش است.
شما فرض کنید کسی در یک گودی فرو رفته است و وسیله نجات و خارج شدن را داشته باشد قطعا یأسی پیدا نخواهد کرد؛ زیرا یأس متعلق به کسی است که وسیله خارج شدن را نداشته باشد. دعا بزرگترین وسیله نجات است.
و در روایات داریم که دعا اسلحه مومن است و همیشه به آن مسلح است.
و ما تحت عنوان تاثیر دعا از چند حدیث یاد می کنیم:
«امام صادق عليه‌السلام : دعا، قضا (یعنی آنچه که باید انجام شود) را رد می کند، اگر چه از آسمان نازل شده باشد و قطعیت پیدا کند.»
«امام سجاد عليه‌السلام : دعا بلای نازل شده و آنچه فعلا نازل نشده را دفع می کند.»
«امام کاظم عليه‌السلام : همیشه دعا کنید چون دعا کردن به خدا و خواستن، بلایی را که خدا مقدور نموده و حکم هم کرده و تنها امضا کردن آن باقی مانده از او رد می کند و اگر هم به رد کردن بلا دعا شود بلا را قطعا رد می کند.»
پس برای یک انسان در این مکتب در برابر بلاها، مشکلی پیش نمی آید چون به سلاح قوی و خنثی کننده ای مسلح است، یعنی دعا. در این دیدگاه جزو قضا و قدر الهی است؛ همانطوری که بلا از قضا و قدر الهی ناشی می شود، یعنی هر بلایی به معنی اعم کلمه به بشر روی می آورد از ناحیه ی اوست.
پس ما بین دعا و بلاء یک رفاقتی وجود دارد و هر دو از یک ناحیه تحقق پیدا می کند و تا قیام قیامت این قانون به قوت خود باقی است و کسی نمی تواند آن را تغییر دهد. و این ها همه یک درس و بزرگ و ارزشمندی را در اختیار بشر قرار می دهند که وابستگی بشر باید در صحنه زندگی فقط به خدا متوجه شود و غیر او چنین شایستگی را ندارد که بشر خود را به آن مشغول نماید و به زندگی خودش سر و سامان بدهد.

منبع: نقش دعا در زندگی انسان ها - حمید فتاحی 

 آثار دعا
منشورات
k