آداب نیایش و دعا

آداب و مقارنات حال نیایش

ابراهیم غفاری

 

 

آداب و مقارنات حال نیایش

 

1.انتخاب زمان و مکان شریف

هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ                                  از یمن دعای شب و ورد سحری بود

از روایات استفاده می‌گردد که تلاوت دعا در اوقات خاص و مکان‌های ویژه‌ای، افضل و امید اجابت در آن اوقات و مکان‌ها بیشتر است.

امام علی عليه‌السلام می‌فرماید: در چهار وقت دعا را مغتنم شمارید:

در وقت تلاوت قرآن و گفتن اذان و آمدن باران و روبرو شدن صف‌های مسلمین با کفار برای شهادت.

امام ششم عليه‌السلام می‌فرماید: دعا در چهار جا مستجاب است: در نماز وتر و بعد از فجر و بعد از ظهر و بعد از مغرب.

و نیز آن حضرت می‌فرماید: در این چهار وقت دعا کنید: وقت وزش بادها و غروب خورشید و ریزش باران و ریختن اولین قطرۀ خون شهید که در این اوقات، درهای آسمان به روی مردم باز می‌گردد.

2. در حال نیایش، رو به قبله باشد

جویند همه هلال و من ابرویت                                            گیرد همه کس کمند و من گیسویت

از دورۀ این دوازده ماه مرا                                                       یک ماه مبارک است، آن هم رویت

در عدّه الداعی گوید: از آداب دعاست: طهارت و بوییدن بوی خوش و صدقه دادن و رو به قبله کردن...

امام ششم عليه‌السلام می‌فرماید: همانا برای خدای عزّ و جلّ، سه شیء محترم است که مانند ندارد:

- کتاب اوست که همه حکمت و نور است.

- خانۀ اوست؛ آن خانه‌ای که آن را قبلۀ مردمان قرار داد و از احدی قبول نخواهد فرمود که به غیر آن خانه توجّه کنند.

- عترت پیغمبر شماست.

3. نیایش در پنهانی، اخلاص آن را بیشتر حفظ می‌کند

گر شود خالص همه نیّات تو                                                 می‌شود مقبول ما دعوات تو

بگذرم از زلّت مافات تو                                                         هم بر آرم جملۀ حاجات تو

عن الرّضا عليه‌السلام: «دعوة العبد سرّاً دعوة واحدةً ، تعدل سبعین دعوة علانیةً» یک دعای پنهانی، برابر است با هفتاد دعای آشکار.

امام ششم عليه‌السلام فرمود: خدای عزّ و جلّ فرموده: هر که مرا در نهانی یاد کند، من او را آشکارا یاد کنم.

4.اعتراف به گناهان

ای لطف توام شامل، وی مهر توام در دل                                              تا بوده چنین بوده است، عفو از تو گناه از من

روایت شده که: عابدی هفتاد سال خدا را عبادت کرد، (به این طریق که روزها روزه می‌گرفت و شب‌ها در عبادت بود) پس طلب کرد از حق تعالی حاجتی و روا نشد. سپس متوجّه نفس خود شده، گفت: این به واسطۀ بدی توست، اگر نزد تو از خیر و خوبی چیزی بود، مستجاب می‌شد دعای تو.

خدای تعالی فرشته‌ای را فرستاد و بر او ندا کرد: یابن آدم! این یک ساعت که نفس خود را خوار دیدی، بهتر از آن عبادت‌ها که پیش از این به جا آورده‌ای.

5. انابه

جز الف قامتش در دل درویش نیست                                  خانۀ دل تنگناست، جای یکی بیش نیست

«انابه» یعنی با خدا شدن و بر او اقبال کردن. «منیب» کسی را گویند که او را جز حق تعالی مرجعی و ملجیی نباشد.

این کلمۀ زیبا و پر معنا، در آیات کریمه و دعاهای مأثوره، زیاد استعمال شده (که باید دعا کننده دارای این صفت باشد:

«و اذا مسّ الناس ضرّ دعوا ربّهم منیبین الیه...»[1] و چون به آدمیان سختی و درماندگی برسد پروردگار خود را بخوانند، در حالی که بازگشتگان به سوی او باشند.

6. امید به فضل و رحمت حقّ

به ناامیدی از این در مرو، امید این جاست                                                          فزون‌تر از عدد قفل‌ها، کلید این جاست

نیایشگر باید ایمان و یقین داشته باشد که از جانب ذات اقدس حقّ هیچ گونه مانعی از فیض، در کار نمی‌باشد. امام ششم عليه‌السلام می‌فرماید: آن گاه که دعا می‌کنی، حاجت خود را دم در، آماده فرض کن.

7. بیم از عقاب و عذاب خداوند

بسی عمری به سر بردم، گهی خائف، گهی طامع                                                میان فضل و عدل او چنان گوی گردانم

چون معنای «خوف» از خداوند، همه جا با «رجاء» همدوش مطرح شده، لذا پاره‌ای از مطالب آن، ضمن بحث رجاء آورده شد، و گفتیم که شخص دعا کننده باید دارای دو حالت مساوی از خوف و رجاء باشد، چنان که خدای تعالی خود می‌فرماید: آن گاه که خواستید ما را بخوانید، باید با بیم و امید باشد.

8. خدا را حاضر و ناظر بداند

از رگ و جان، ما به انسان اقربیم                                           بر وی آگه تر ز وی ، روز و شبیم

« و نحن اقرب الیه من حبل الورید »[2] ما از رگ گردن و جان، به انسان نزدیک‌تریم.

بلی، ذات اقدس حقّ را در همه حال، باید حاضر و ناظر انگاشته، او را از همه چیز به خود، نزدیک‌تر است.

یکی از کشیش‌های نصرانی به حضور علی عليه‌السلام آمده ، عرش کرد: آیا آن زمان که به بندگی خدای خود می‌پردازی، او را هم می‌بینی؟ فرمود: وای بر تو! خدایی را که نبینم، بندگی نمی‌کنم .

9. حضور قلب و توجّه کامل

معراج اگر باید بر دلدل دل بنشین                                                         کز فرش به یک حمله تا عرش همی تازد

این نکته آشکار است؛ اگری کسی از روی غفلت با شما سخن بگوید و قلبش متوجّه شما نباشد، شما هم از او اعراض کرده ، گوش به سخنان وی نخواهید داد.

علی عليه‌السلام فرمود: خدای عزّ و جلّ، دعای کسی را که دل او مشغول به غیر حقّ باشد، قبول نمی‌فرماید.

پیر هرات گوید:

ای طالبی که دعوی عشق خدا کنی                                      در غیر او نظر به محبّت چرا کنی

از جست و جوی غیر، تو بیگانه شو اگر                                خواهی که دل به حضرت او آشنا کنی

امام ششم عليه‌السلام فرمود: دعایی که از روی بی‌توجّهی باشد، مستجاب نمی‌گردد، پس از ته دل به خدا توجّه کن، و بعد به استجابت دعا یقین داشته باش.

10. خضوع و خشوع جوارح

بی‌ریاضت نتوان شهرۀ آفاق شدن                                          مه چو لاغر شود ، انگشت نما می‌گردد

پروردگار متعال می‌فرماید: « كانُوا يُسارِعُونَ فِي الْخَيْرات‏»[3] همانا همۀ پیامبران ما بودند که می‌شتافتند در انواع نیکویی‌ها و می‌خواندند ما را از روی  رغبت به ثواب و ترس از عقاب و بودند ما را از فروتنان و فرمان‌پذیر (مراد از خشوع، خوف دائمی در قلب است).

11. قلب حزین و دل‌سوزان

در راه ما شکسته دلی می‌خرند و بس                                    بازار خود فروشی از آن سوی دیگر است

در حدیث است که: نزدیک‌ترین دعا به اجابت دعایی است که با قلب شکسته و اشک جاری باشد.

پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: هرگاه خداوند بنده‌ای را دوست داشته باشد، در قلب او غم و اندوه، جای می‌دهد و خدا دوست می‌دارد هر دلی که حزین باشد...

امام ششم عليه‌السلام می‌فرماید: چون تنت لرزید و اشکت روان شد و دلت ترسید، به رحمت خدا امیدوار باش که تیرت به هدف رسیده .

شیخ بهایی رحمه‌الله دربارۀ دل شکسته چنین می‌گوید:

یک دم به خود آی و ببین چه کسی                                       به چه بسته دل و به که هم نفسی

از اهل غرور ببُر پیوند                                                            خود را به شکسته دلان در بند

شیشه که شکست شود ابتر                                                    جز شیشۀ دل که شود بهتر

12. گریه و تضرّع

غسل در اشک نما کاهل طریقت گویند                                               پاک شو اوّل و پس دیده بر آن پاک انداز

بلی، شخص دعا کننده باید کوشش کند که دعایش با گریه همراه باشد که فرموده‌اند:

گریه، سید آداب دعا و عالی‌ترین ادب آن است، زیرا که نشانۀ رقّت قلب و نیاز و اخلاص می‌باشد و دعا با این حالات، اثرات دیگری دارد. خدای تعالی می‌فرماید: پروردگار خود را با حالت زاری و با حال پنهانی بخوانید.

چنین گفتند دانایان کزین سوی                                             بدان سوی فلک پوشیده راهی است

رهی گوینده را باشد سوی حقّ                                              شکسته ناله و افسرده آهی است

روایات بسیار و گوناگونی داریم که «گریه» موجب نزول رحمت و برکات و باعث اجابت دعاها می‌باشد و ...

علی عليه‌السلام می‌فرماید: گریه و ترس از خدای یکی از احسان‌ها و رحمت‌های خداست. اگر دارای آن شدید، مغتنم بشمارید و دعا کنید که اگر در یک ملّت و جمعیتی کسی بگرید، خداوند بر تمام آن ملّت ترحّم می‌فرماید.

13. خود را همچون مضطر و غریق بداند

آب کم جو، تشنگی آور به دست                                          تا بجو شد آبت از بالا و پست

حق سبحانه  به عیسی عليه‌السلام موعظه فرمود که ای عیسی! بخوان مرا همچون خواندن اندوهگین غریقی که نباشد مر او را فریاد رسی. یا عیسی! از من طلب کن و از غیر من طلب نکن و نیکوست از تو دعا و از من اجابت و مخوان مرا مگر با تضرّع و «قصد تو یک قصد باشد». پس همانا هرگاه این چنین بخوانی مرا، من اجابت کنم تو را.

14. پرهیز از تعیّنات غرور آور

آینه شو، جمال پری طلعتان طلب                                         جاروب زن به خانه و پس میهمان طلب

نیایش کننده اگر بخواهد مورد توجه ذات حق سبحانه قرار گیرد و دعاهایش مردود نگردد، باید همۀ تعیّنات را از خود زایل کند. حافظ گوید:

نیک نامی خواهی ای دل با بدان صحبت مدار                                    خود پسندی جان من برهان نادانی بود

و نیز گوید:

من هماندم که وضو ساختم از چشمۀ عشق                                         چار تکبیر زدم یکسره بر هر چه که هست

15. فروتنی در پیشگاه خدوند

بر در میخانه رفتن کار یکرنگان بود                                                      خودفروشان را به کوی می‌فروشان راه نیست

امام پنجم عليه‌السلام می‌فرماید: خدای تعالی به موسی کلیم عليه‌السلام وحی کرد: آیا می‌دانی به چه علّت تو را از سایر خلق خود برگزیده‌ام؟

گفت: نه، ای پروردگار من! حق سبحانه و تعالی فرمود: ای موسی! همانا من بندگان خود را آزمایش کردم، فروتن‌تری از تو ندیدم که نفس خود را خوار کرده باشد؛ چه آن که هرگاه نماز می‌گزاری، جبهه بر خاک می‌نهی.

بر باد فنا تا ندهی گرد خودی را                                             هرگز نتوان دید جمال احدی را

16. آهسته و آرام، نیایش کنید

در محجّة البیضاء گوید: از آداب دعا، پایین آوردن صداست میان آواز پنهانی و آواز بلند. و گفته شده : در گفتار خدای تعالی: «وَ لا تَجْهَرْ بِصَلاتِكَ وَ لا تُخافِتْ‏ بِها»[4]؛ یعنی به هنگام دعا کردن خود، نه آواز خود را بلند کن و نه فرود آر. آواز خود را طریقه‌ای انتخاب کن که میان جهر و اِخفات باشد.

17. جدیّت در دعا

طبیب اگر چه مسیحا دم است و مشفق لیک                                       چو درد در تو نبیند که را دوا بکند

روایت شده: عیسی عليه‌السلام از راهی می‌گذشت. نابینایی در کنار راه نشسته بود، تا احساس کرد که عیسی از کناراو می‌گذرد، با غضب و شدّت دامن عیسی عليه‌السلام را گرفت و با اجبار و زور خواست تا بینا گردد. او دامن عیسی عليه‌السلام را رها نکرد تا عیسی گفت: ایمانت تو را شفا داد.

18. ترک حرکات نامشروع و کلمات ناصواب

از خدا جوییم توفیق ادب                                      بی‌ادب محروم ماند از لطف رب

هر که گستاخی کند اندر طریق                             گردد اندر وادی حیرت غریق

علی عليه‌السلام در دعای صباح، چنین می‌گوید: «و ادّب اللهم نزق الخوف منّی بأزمّة القنوع»؛ بار خدایا! ادب نما مرا و اخلاق زشت مرا به مهار قناعت؛ که آنچه را به من داده‌ای، سپاسگزار باشم.

بنابر این از خداوند باید خواست که انسان را توفیق ادب کرامت فرماید، تا از آنها که به کیفر عقاب رسیده‌اند، عبرت گیرد و در پیشگاه جلال او مؤدب باشد و هیچ گاه حرکات نامشروع و کلمات نامطلوب از او سر نزند.

19. در آغاز و انجام نیایش، بر پیامبر و آل او درود فرستد

یا اهل‌بیت رسول الله حبّکم                                  فرض من الله و القرآن انزله

کفاکم من عظم القدر أنّکم                                   من لا یصلی علیکم لا صلوة له

این ادب از تمام آداب و شرایط دعا، مهم‌تر می‌باشد، زیرا که از سبب‌های استجابت، شمرده شده است.

علی عليه‌السلام فرمود: هیچ دعایی به آسمانم راه نیابد، تا این که بر محمد و آل او صلوات فرستاده شود.

20. ثنا و ستایش پروردگار در آغاز دعا

صفت تو به قدر آن که تویی                                   نتوان گفت آن چنان که تویی

امام ششم عليه‌السلام فرمود: هرگاه بخواهید از خداوند حاجتی بگیرد، باید نخست ستایش و ثنای او نمایید؛ چنانکه اگر کسی از سلطانی چیزی خواسته باشد، در حدّ توان کوشش می‌کند تا سخنان آراسته‌ای ادا کند. پس شما وقتی از خدا حاجتی می‌خواهید، پروردگار عزیز و جبّار را تمجید و ستایش کنید.

21. دعاهایی را بخواند که بیشتر در توصیف ذات اقدس حقّ باشد

گر شبی در خانۀ جانانه مهمانت کنند                                  گول نعمت را مخور، مشغول صاحبخانه باش

زاهد بهشت می‌طلبد، ما جمال دوست                                این هردو نزد اهل خرد، کی برابرند

عقلاً شایسته نیست انسان دعاهایی را که مداومت می‌کند، همه‌اش خواسته‌های دنیایی و یا اخروی باشد، زیرا که در واقع، این گونه دعاها یک نوع خودنگری و خودپرستی است، بلکه باید دعاهایی را نیز که شامل تمجید و تحمید و توصیف ذات مقدّس اوست، قرائت کند، تا جزء سالکین و از زمرۀ موحّدین هم محسوب گردد.

سوی بتخانه مرو، پند برهمن بشنو                                       بت پرستی مکن این ملک خدایی دارد

22. باید خدا را به اسماء حسنی و نام اعظمش خواند

خدای عزّ و جلّ را باید به اسماء حسنی و نام اعظمش خواند تا دعا سریع‌تر مستجاب گردد.

حق سبحانه و تعالی در کلام مقدّس خود، در چند مورد یادآور شده که از برای او نام‌های نیکو و مؤثری می‌باشد و دستور فرموده است که در مقام التجا، او را به این نام‌ها بخوانند. پاره‌ای از آن آیات اینهاست:

- می‌فرماید: از برای خدا نام‌های نیکویی می‌باشد، پس او را به این نام‌ها بخوانید...

از این رو، دستور است که به هنگام قرآن سرگرفتن شب‌های قدر نخست باید این دعا را خواند:

« اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِكِتَابِكَ الْمُنْزَلِ وَ مَا فِيهِ وَ فِيهِ‏ اسْمُكَ‏ الْأَكْبَرُ وَ أَسْمَاؤُكَ الْحُسْنَى‏...»[5]؛ پروردگارا! من از تو مسألت‌هایی دارم که برای استجابت آنها کتاب تو را و آنچه در این کتاب آمده، شفیع و واسطه قرار می‌دهم، و در این کتاب است نام بزرگ تو، «یعنی اسم اعظم» و در این کتاب است نام‌های نیکوی تو...

- بگو: چه خدای را بخوانید و چه رحمن را هر کدام را که بخوانید خوب است؛ چه آنکه تمام نام‌های او نیکو می‌باشد...

- خدای به حقّ اوست و نیست سزاوار پرستش مگر او مر او راست نام‌های نیکو...

- اوست خدایی که آفرینندۀ همۀ مخلوقات است و ظاهر سازندۀ آنها از عدم و بخشندۀ تمام صورت‌ها، و مر او راست نام‌های نیکو...[6].

 

[1] سوره روم: 32.

[2] سوره ق: 15.

[3] سوره انبیاء: 90.

[4] . سوره اسرا:110.

[5] . الدعوات:206.

[6] آیین نیایش: ص 185 ـ 242.

منشورات
k