- امام صادق علیه السلام: دعا کن و مگو که کار از کار گذشته است. زیرا دعا، عین عبادت است. خداوند می فرماید: «کسانی که از عبادت من گردن فرازی کنند؛ به زودی با خواری به دوزخ در می آیند.» و فرموده است: «مرا بخوانید تا پاسختان دهم.»
- امام صادق علیه السلام: خداوند به وسیله ی دعا آنچه را که می داند برای آن به درگاهش دعا می شود و او، آن را اجابت می نماید، دفع می کند و اگر بنده به آن دعا موفق نشده بود، هرآینه به او بلایی می رسید که ریشه اش را از زمین می کند.
- امام علی علیه السلام: دعا کلید های کامیابی و رمز های رستگاری است و بهترین دعا دعایی است که از سینه ی پاک و دلی پارسا برآید. مناجات مایه ی نجات است و اخلاص، مایه ی خلاص. پس هرگاه هراس و بی تابی بالا گرفت به خدا باید پناه جست.
- امام صادق علیه السلام: هرگاه به یکی از شما رقت قلب دست داد، دعا کند. زیرا قلب تا خالص نشود رقت نمی یابد.
- امام صادق علیه السلام: لقمان به فرزندش گفت: «...وقتی بر مرکب خویش سواری، به خواندن کتاب خدا بپرداز، وقتی سرگرم کار هستی تسبیح بگو، و هرگاه که تنها بودی به دعا مشغول شو.»
- پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله به علی علیه السلام فرمود: به برکت وجود امامان از نسل توست که به امتم باران داده می شود و دعایشان مستجاب می شود، خداوند، بلا را از آنان برمیگرداند و رحمت، از آسمان فرود می آید.
- پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله : هرگاه فردی از شما دعا می کند، تقاضاهای بزرگ بنماید؛ زیرا بر خداوند هیچ چیز بزرگ (سنگین) نمی آید.
- امام علی علیه السلام: دعا کردن را پنج موقع مغتنم شمارید: هنگام خواندن قرآن، هنگام اذان، هنگام بارش باران، هنگام برخورد دو صف برای شهادت و هنگام دعای ستمدیده. زیرا هیچ مانعی میان آن و عرش نیست.
- امام باقر علیه السلام می فرماید: خداوند از میان بندگان مومنش بنده ای را که بیشتر دعا کند دوست می دارد. پس بر شما باد دعا کردن در سحرگاهان تا طلوع خورشید؛ زیرا این، وقتی است که در آن درهای آسمان باز می شود و روزی ها تقسیم می شود و حاجت های بزرگ برآورده می گردد.
- امام صادق علیه السلام: جدم می فرمود:«در دعا کردن پیش دستی کنید؛ زیرا بنده، چنان چه اهل دعا باشد وقتی بلایی بر او نازل شود و دعا کند، گفته می شود:«صدایی آشناست!» و چنان چه اهل دعای بسیار نباشد، وقتی بلایی بر او نازل شود و دعا کند، گفته می شود:«تا به حال کجا بودی؟!»
- امام صادق علیه السلام: هرگاه حاجتی داشتی، وضو بگیر و دو رکعت نماز بخوان، سپس حمد و ثنای خدا را به جای بیاور و نعمت هایش را یاد کن، آنگاه دعایت اجابت می شود.
- امام صادق علیه السلام : هرکه شب را با وضو بخوابد، آن شب، بسترش مسجد اوست و اگر برخیزد و نماز بخواند و سپس به ذکر خدا بپردازد، هرچه از خدا بخواهد، به او عطا می فرماید.
-
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله : هرکس دعایش را به همه ی مردان و زنان مومن تعمیم دهد، دعایش مستجاب می شود.
-
سپاس خداى را سزاست بر هر نعمتى كه بر من ارزانى داشته يا موجود مى باشد.
- پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله : دعا، كليد حاجت است و لقمههاى حلال، دندانه هاى آن كليدند.
- پیامبر خدا صلىاللهعليهوآله : خداوند عزّوجل شرم میکند از بندهاش که با جماعت ، نماز بخواند و سپس حاجتش را از او بخواهد و برود و حاجتش را برآوده نسازد.
- امام صادق عليهالسلام : دعا، مخزن اجابت است، همچنان كه ابر مخزن باران است.
- پیامبر خدا صلىاللهعليهوآله : ناتوانترین مردم كسی است كه از دعا كردن ناتوان باشد.
- پیامبر اکرم صلىاللهعليهوآله : ترک دعا گناه است.
تحلیل محتوای حمد گویی امام حسین عليهالسلام
تحلیل محتوای حمدگوییهای امام حسین عليهالسلام
محمدحسن باجلان(كارشناس ارشد علوم قرآن و حديث)
چكیده
«تحمید» و «حمدگویی» گونهای از دعاست كه در آن، ویژگیهای نیک محمود (شخص ستودهشده) بیان میشود. در ادبیات اسلامی، مقصود از تحمید و تحمیدیه، ذكر صفات جمال و كمال حق تعالی و ستودن او و نیز بزرگداشت پیامبر اكرم و خاندان پاكش -علیهمصلواتالله- است. در این مقاله، با مراجعه به متون دعایی و دانشنامهها و فرهنگهای فارسی و عربی، حمدگوییهای امام حسین عليهالسلام استخراج و تحلیل شده است. این تحمیدیه ها از دید ادبی، دل نشین و از جنبه معرفتی، آموزنده و راهگشا هستند؛ زیرا از خاستگاه قرآنی برخوردارند و در آستان جانان، از جانی پاک برآمده اند (حمد پاک از جان پاک آن پاک را).
كلیدواژگان: امام حسین عليهالسلام ، دعا، تحمید، سپاس، ستایش.
درآمد
امام حسین عليهالسلام در سراسر عمر بابركت خویش و در زمانها و مكانهای متعدد -در عرفات، كنار كعبه، در جریان سفر به كربلا، در روز عاشورا، در واپسین لحظات عمر و...- خدا را به پاكی و بزرگی ستودهاند. به این حمدگوییها، هم میتوان از دریچه معرفتی نگریست و از آن درس خداشناسی آموخت، و هم میتوان با زمزمه آنها، لحظاتی از این خاكدانِ گرفته و غبارآلود جدا شد و به افلاک و آستانِ عطرآگینِ ملكوتیان پر كشید و دل سپرد. در این مقال، پس از گونهشناسی دعا و تعریف تحمید، متن حمدگوییهای امام را می آوریم، آنگاه در حد بضاعت اندک خویش، به واكاوی آن می پردازیم.
گونهشناسی دعا و تعریف تحمید
دعاها را بر پایه عبارات و ساختار ونیز محتوا و مضمون آنها میتوان به دستههای متعددی تقسیم كرد. از این جمله است:
- بسمله، یعنی گفتن «بسم الله...»؛
- تسبیح، یعنی گفتن «سبحان الله»؛
- تحمید، یعنی گفتن «الحمد لله»؛
- تهلیل، یعنی گفتن «لا اله الا الله»؛
- تكبیر، یعنی گفتن «الله اكبر»؛
- حوقله، یعنی گفتن «لا حول و لا قوه الا بالله»؛
- استعاذه، یعنی گفتن «اعوذ بالله»؛
- استثناء، یعنی گفتن «ان شاء الله»؛
- استغفار، یعنی گفتن «استغفر الله...»؛
- استرجاع، یعنی گفتن «انا لله و انا الیه راجعون»؛
- صلوات و سلام، یعنی گفتن «اللهم صل و سلم...» یا «اللهم صلی علی...»؛
- استشفاء، یعنی گفتن «اللهم اشف...»؛
- استرزاق، یعنی گفتن «اللهم ارزقنا...».
گذشته از موارد مذكور، از مواردی مانند احتجاب و و احتراز نیز باید نام برد كه گونهای از پناهخواهی است. همچنین دعاها را بر اساس حال معنوی دعاكننده و سلسلهمراتبِ آن، میتوان در دستههایی جای داد، از جمله:
مناجات، یعنی مطلق نجوا كردن و سخن گفتن، چه همراه درخواست باشد یا نباشد؛
ابتهال، یعنی زاری و كوشش در دعا و اخلاص در آن؛
تضرع، یعنی خاكساری و اصرار در درخواست و میل فراوان به اجابت؛
تبتل، یعنی بریدن از غیر خدا (انقطاع الی الله) و كمال اخلاص در نیایش.
به هر حال، بحث ما درباره حمدگویی و تحمید است كه به آن «حمدله»، و در ادبیات فارسی «تحمیدیه» نیز گفته میشود. البته با این فرق كه در زبان عربی و متون دعایی، تحمید صرفا ناظر به حمد گفتن و سپاس و ستایش است، ولی واژه تحمیدیه در ادبیات فارسی در معنای عامِ سپاس و ستایش و حتی نیایش بهكار میرود.
واژهشناسی «حمد» و «تحمید»
واژه «تحمید»، از ریشه «حمد» به معنای ستایش (در مقابل «ذم» به معنای نكوهش) است. این مادّه (حمد)، هنگامی كه به باب تفعیل برود، معمولا بر مبالغه دلالت میكند و از این رو، «محمّد» به معنای «بسیار ستوده» است. گاهی نیز باب تفعیل، ناظر به معنای نسبت است و در این كاربرد، تحمید به معنای نسبت دادن حمد و ستودگی به خداوند است.
خلیلبن احمد فراهیدی «حمد» و «تحمید» را چنین معنا میكند:
حمد، نقیض ذمّ (نكوهش) است. گفته میشود: «بلوته فأحمدته»، یعنی: او را آزمودم و او را ستودنی و پسندیدهكردار یافتم و او را بر آنها ستودم... «تحمید»، یعنی ستودن بسیارِ خداوند با ستایشهای نیكو... . «حمد»، یعنی: ثنا گفتن.
ابن فارس نیز در تبیین معنای «حمد» میگوید:
واژه «حمد»، یک كلمه و دارای یک اصل معنایی است و بر معنای خلاف ذمّ (نكوهش) دلالت دارد. گفته میشود: «حَمَدتُ فلاناً أحمَدُه»، و «رَجلٌ محمود و محمّد»، یعنی كسی كه صفات و خصلتهای پسندیده فراوان دارد... به همین دلیل، پیامبر ما -صلوات الله علیه و آله- «محمّد» نامیده شده است.
برخی از لغتشناسان در مقام فرق میان «حمد» و «مدح» گفتهاند كه حمد، اخصّ از مدح است؛ زیرا مدح، مربوط به صفت جمیل اختیاری و غیر اختیاری میشود، ولی حمد، تنها مربوط به صفت جمیل اختیاری است.
راغب اصفهانی، در تبیین تفاوت میان حمد و مدح و شكر میگوید:
حمد كردن خداوند متعال به معنای ثنا گفتن و ستودن او به فضیلت است. حمد، اخصّ از مدح و اعم از شكر است؛ چون درباره اعمال و رفتار نیكی كه به اختیار از انسان سر میزند و برای صفات و خصالی كه در او نهاده شده است، كلمه مدح بهكار میرود. برای مثال، انسان برای قامت بلند و زیبایی چهرهاش مدح میشود، چنانكه برای بخشندگی و سخاوت و دانش، مدح میگردد؛ در صورتی كه حمد، مربوط به دومی است، نه اولی، و شكر هم جز در برابر نعمت گفته نمیشود. پس هر شكری حمد است، ولی هر حمدی شكر نیست. نیز هر حمدی مدح است، اما هر مدحی حمد نیست.
گفتنی است كه درباره وجود فرق میان معنای حمد و مدح، اتفاق نظر وجود ندارد.
متن حمدگوییهای امام عليهالسلام
نویسنده این سطور توانسته است با مراجعه به متون و موسوعههای دعایی و فرهنگهای مربوط به امام حسین عليهالسلام حدود هفت تا هشت متن دعایی از حمدگوییهای آن حضرت بیابد؛ یعنی متنهایی كه در آنها عبارت «الحمد لله» آمده است و جنبه نیایشی دارند، نه تفسیری. (به شماری از مواردی كه در آنها این عبارت آمده و جنبه تفسیری دارند نیز در همین مقاله و در بخش خاستگاه قرآنی حمدگوییهای حضرت اشاره شده است.)
این هفت- هشت متن عبارتاند از:
1. «الحمد لله الذی اختارنا لنفسه و ارتضانا لدینه و اصطفانا علی خلقه و أنزل علینا كتابه و وحیه... ؛ ستایش خدایی را سزد كه ما [خاندان پیامبر] را برای خود انتخاب كرد، و برای [یاری و استمرارِ] دینش رضایت داد و برای [رهبری] انسانها برگزید، و كتاب و وحی خویش را بر ما نازل كرد...». این عبارت، بخش آغازینِ یكی از سخنرانیهای حضرت است.
2. «الحمد لله الذی هدانی للاسلام و مَنَّ علی بمحمد و جعلنی فی خیر امة اخرجت للناس... ؛ سپاس و ستایش خدایی را كه مرا به اسلام راه نمود و با [فرستادن] محمد صلّی الله علیه وآله بر من منّت نهاد و مرا در میان بهترین امتی قرار داد كه برای مردم پدیدار شدهاند...». این عبارت، بخشی از روایتی است كه در آن، حضرت با استناد به آیه 13 از سوره مباركه زخرف، نحوه سپاسگزاری صحیح را به شخصی میآموزند كه هنگام سوار شدن به مركب، خدا را، فقط تسبیح میگوید و او را سپاس نمیگزارد. حضرت به او میگویند بر اساس آیه مذكور، ابتدا باید خدا را بر نعمتبخشیاش سپاس گفت و آنگاه او را به پاكی ستود.
3. «الحمد لله الذی خلق الدنیا فجعلها دار فناء و زوال، متصرفة بأهلها حالا بعد حال... فنعم الرب ربنا... ؛ ستایش خدای را كه دنیا را آفرید و آن را سرای فناپذیر و روبهنابودی قرار داد؛ دنیایی كه برای اهلش از حالی به حالی دگرگون میشود... چه خوب پروردگاری است پروردگار ما...».
4. «الحمد لله و ما شاء الله و لا قوه الا بالله و صلّی الله علی رسوله... ؛ سپاس برای خداست، و آنچه خدا بخواهد، همان خواهد شد و هیچ نیرویی حكمفرما نیست، مگر به اراده خداوند، و درود بر فرستاده او...». این عبارت را حضرت در مراسم حج گفته و در اجتماع مردم از آینده خبر دادهاند.
5. «اثنی علی الله احسن الثناء و أحمده علی السراء و الضراء... ؛ خدای را به زیباترین ثنا میستایم و او را بر خوشی و ناخوشی سپاس میگویم. بارخدایا! تو را میستایم که ما [خاندان] را به نبوّت گرامی داشتی، قرآن را به ما آموختی، و در دین دانایمان ساختی، و برایمان گوش و چشم و دل قراردادی [تا حقیقت را بشنویم و ببینیم و بپذیریم]. پس ما را از سپاسگزاران قرار بده... .»
این عبارات، نیایش و سخنان حضرت در شب عاشوراست.
6. دعای عشرات حضرت كه با تسبیحات اربعه آغاز میشود و در موارد متعددی در آن، از سپاس وستایش آفریدگار یكتا سخن بهمیان میآید: «پاک و منزه است خدا و ستایش از آن خداست و هیچ معبود بحقی جز خدا نیست، و خدا بزرگ تر از آن است که ستوده(وصف) شود و هیچ جنبش و نیرویی جز از خدای بلند مرتبۀ والا مقام نیست.
بارالها! در نعمت و عافیت از جانب تو صبح كردم؛ پس بر محمّد و آل محمّد درود فرست، و نعمت و عافیت خود را بر من کامل گردان، و سپاسگزاریت را به من روزی فرما.
بارالها! ستایش از آن توست؛ ستایشی که آسمان به فروتنی برای تو بال بیفکند و زمین و زمینیان برای تو تسبیح گویند.
بارالها! ستایش از آن توست؛ ستایشی که اوّل آن بالا رود، و آخر آن پایان نپذیرد؛ ستایشی که فزونی یابد و نابود نشود؛ ستایشی سرمدی، ابدی، پیوسته و بیپایان؛ ستایشی که اوج گیرد و پایان نیابد.
بارالها! ستایش، در باطن من، بر ظاهر من، با من و پیش از من و پس از من، و پیش رو، پس و پشت سر من، [همه و همه] از آن توست، و ـ ای مولای من ـ [ستایش تو راست] آنگاه که بمیرم و فانی شوم، و حمد تنها تو راست در هر رگی که آرام است و بر هر رگی که میزند، و سپاس تنها تو راست بر هر خوردنی و آشامیدنی و تندی و شادمانی، و بر هر جای [رویش] مویی.
بارالها! همه ستایشها و همۀ نعمتهای برین، تنها تو راست، و همۀ آفریدهها ازآن توست و همۀ مُلک و همۀ تدبیرها از آن توست، و همۀ خیرها در دست توست، و هر کاری پیدا و ناپیدای آن، به سوی تو بر میگردد، و تو نقطۀ پایان هر چیزی.
بارالها! حمد، تنها تو راست بر بردباریت پس از آگاهیت در مورد من، و حمد، تنها تو راست بر بخشایشت مرا از پی توانمندیت بر من.
بارالها! ای آنکه همۀ حمدها را صاحبی، و همۀ ستایشها را وارثی، و همۀ سپاسها را مالکی، و همۀ ملک را وارث هستی، و همۀ حمدها را تازه آفرین و نوآوری، شکر، تنها توراست، ای آنکه به پیمان ها وفا میکنی، در وعدهها راست میگویی، سپاهیانت شکست ناپذیر و بزرگواریت ریشه دار و اصیل است.
بارالها! ستایش، توراست ای آنکه درجاتت برین و والاست، خواهشهای ماسوی را پاسخگویی، از بالای هفت آسمان، فرستندۀ آیاتی، نور را ظلمات بیرون آورنده، بدیها را بر خوبیها دگرگونساز و خوبیها را درجات قرار دهندهای.
خدایا ثنا، تنها توراست ای آمرزندۀ گناه و پذیرای توبه، سخت سزا ده [مجرمان و] صاحب بخشش، هیچ معبود بحقّی جز تو نیست، بازگشت همه به سوی توست.
بارالها! ستایش از آن توست در شب، آنگاه که [همه را] فراگیرد. ستایش از آن توست در روز، آنگاه که در پرتو آن، هر دیدنی جلوه کند. ستایش تنها توراست در آخرت و دنیا، و ستایش، تنها توراست به شمارِ هر ستارهای در آسمان. ستایش، تنها توراست به شمارِ هر قطرهای در آسمان، و ستایش توراست به شمار هر قطرهای که از آسمان میبارد، و ستایش، تنها توراست به شمار هر قطرهای که در دریاهاست، و ستایش، تنها توراست به شمارِ هر درخت و هر برگ و هر خاک و هر کلوخ و هر ریگ و هر جنّ و انس [نیز به شمار] پرندگان و چهارپایان و درندگان و چرندگان و خزندگان.
ستایش، تنها توراست به شمار آنچه بر روی زمین و زیرزمین و آنچه در هوا و آسمان است، و ستایش، تنها توراست به شمار آنچه کتاب تو آمار گرفته و علم تو به آن احاطه یافته است؛ ستایش فراوان، پاکیزه و ابدی.»
7. دعای عرفه حضرت كه با عبارتِ «الحمد لله الذی لیس لقضائه دافع» آغاز میشود و سراسر آن، سپاس و ستایش، و نیاز و نیایش است: «سپاس خدایی را که قضای او را دفع کنندهای و عطایش را بازدارندهای نیست و سازۀ هیچ سازندهای چون ساختۀ او نیست و هموست بخشندۀ گشاده دست. پدیدههای گوناگون را آفرید و با حکمت خود، ساختهها را استوار قرار داد. پیش آهنگانِ [جهان هستی] از نگاه او پوشیده نمانَد و امانتها نزد او تباه نشود. هر عمل کنندهای را پاداش دهنده و هر قناعت پیشهای را سامان بخش و بر هر زاری کنندهای رحمتگر است. فرو فرستندۀ سودها و کتاب نورافشانِ جامع است. هموست شنوای دعاها و زدایندۀ غم ها و فرا بَرنده درجات و کوبندۀ جبّاران. پس معبودی جز او نیست و چیزی با او برابری نمیکند و چیزی همانند او نیست و هموست شنوای بینا و لطیفِ آگاه و او بر هر کاری تواناست... .
رحمتگرا! مهربانا! چه بزرگی تو! [مرا پروارندی] تا آنگاه که زبان به گفتار گشودم، نعمتهای پی در پیات را بر من تمام کردی و هر سال بر رشد من افزودی، تا آنگاه که سرشت من قوام و کمال پذیرت و نیرویم به اعتدال گرایید، حجت خویش را بر من واجب گردانیدی و شناخت خود به من الهام کردی و با شگفتی های حکمت خویش مرا حیرت زده کردی و مرا در برابر پدیدههای تازهای که در آسمان و زمین خود پدید آوردی بیدار کردی و به شکرگزاری و یادکرد خودت هشیارم فرمودی ... . چون از تو خواستم، عطا فرمودی و چون فرمانت بردم، مشکور حضرتت واقع شد و چون به سپاسگزاری تو مبادرت ورزیدم، فزونیم دادی. همۀ اینها بیانگر تکمیل نعمتها و احسان تو بر من بود. پاکا، آغازگرا، ستوده صفاتا، بزرگوارا که تویی! مقدس است نامهای تو و بزرگ است نعمتهای تو. الهی! بر کدام یک از دَهِشهای تو مبادرت به سپاس ورزم و حال آنکه پروردگارا! نعمتهای تو بزرگ تر ازآن است که شمارگران آن را به شمار درآورند یا به خاطر سپارندگان بدان آگاهی یابند... .
خداوندا! گواهی میدهم به حقیقت ایمان و مراتب یقینم و خالص یکتاپرستی و کنه باطن ضمیرم و بینایی دیدگانم ... اگر در همۀ روزگاران و ایام دراز و دوران عمرم در کوشم و بخواهم شکرانۀ یکی از نعمتهایت را گزارم، هرگز نتوانم جز در سایۀ منّت خودت که بر من لازم گردانیدی شکر جاودان دیگری را و ستایشی نو و ریشهدار و آماده. آری، اگر من و همۀ شمارندگان تو از میان مردم بکوشیم تا نعمتهای گذشته و آیندۀ تو را شماره کنیم، نه در حصرِ عددیِ آن قادریم و نه در شمارش زمانیِ آن. هیهات! چگونه این کار تواند صورت گرفت، در حالی که تو در کتاب گویا و گزارش راستینِ خود گفتهای: «و اگر خواهید نعمتهای خدا را شماره کنید، آن را شمارش نتوانید کرد»... .
بار خدایا! گواهی می دهم به تلاش و کوشش و اندازۀ توان و تابم، و از سر ایمان و یقین میگویم: سپاس خدایی را که فرزندی نگرفته است تا ارث بَر باشد و در فراخنای کشورش شریکی ندارد تا در آنچه پدیدار ساخته با او به ستیز برخیزد، و از سرِ زبونی او را یاوری نیست تا در هر چه سازد به او یاری رسانَد... . ستایش خدای راست؛ ستایشی که هم ارزِ ستایش فرشتگان مقرب و پیامبران و فرستادگان است، و درود خدا بر برگزیده ترینِ آفریدگانش، محمد خاتم پیامبران باد و بر خاندان پاک و پاکیزه و اخلاص مند او... .
الهی! تو را ستایش که مرا آفریدی و شنوا و بینایم ساختی، و سپاس تو راست که مرا آفریدی و از سر مهروزی، بی عیب و راست اندامم قرار دادی، در حالی که از آفرینش من بینیاز بودی... .
ای آن که شکرانهاش اندک می گویم و باز مرا نومید نمیکند، و با آنکه خطایم بزرگ است مرا رسوا نمیسازد، و مرا در هنگام گناه مینگرد و بر ملا نمینماید. ای آنکه به هنگام کودکیام محافظت فرمود، و ای آنکه در وقت سالخوردگی روزیم داد! ای آنکه نعمتهای او را در شمار نیارم و نعمتهای او جبران پذیر نیست! ای آنکه با من به احسان و نیکی مواجه میگردد و من با او به بدی و سرکشی رفتار مینمایم! ای کسی که پیش از آنکه راه سپاسگزاریش شناسم، مرا به ایمان راه نمود! ای آنکه در حال بیماری او را خواندم و در مانم بخشید!و برهنه بودم، جامهام در پوشانید و گرسنه بودم، سیرم کرد و تشنه بودم، سیرابم ساخت و زبون بودم گرامی ام داشت و نادان بودم، معرفتم بخشید و تنها بودم، خانه وارم کرد و آواره بودم، به دیارم باز گردانید و بینوا بودم، توانگریم بخشید و یاری خواه بودم، یاریم کرد و توانگر بودم، از من سلب دولت نکرد و همۀ اینها را نادیده گرفتم و تو باز آغاز به نیکی کردی. حمد و شکرانه تو را ای آنکه از لغزشم درگذشتی و اندوهم زدودی و دعایم شنودی و عیبم در پوشیدی و گناهم بخشودی و به مطلوبم رسانیدی و بر دشمنم چیره فرمودی. اگر خواهم تا به شمارش نعمتها و َدهشها و بزرگواریهایت پردازم، احسان تو را شمار نتوانم كرد. ای سرور من! تویی كه منت نهادی. تویی كه نعمت دادی. تویی كه احسان نمودی. تویی که زیب و فرّ دادی. تویی که فزونی كرم کردی. تویی که کامل گردانیدی. تویی که روزی دادی. تویی که توفیق ارزانی داشتی. تویی که عطا نمودی. تویی که بینیاز ساختی. تویی که سرمایه دادی. تویی که پناه بخشیدی. تویی که کفایت کردی. تویی که راه نمودی. تویی که نگاه داشتی. تویی که پوشانیدی. تویی که آمرزیدی. تویی که در گذشتی. تویی که امکانات فراهم آوردی. تویی که عزت بخشیدی. تویی که یاری فرمودی. تویی که دستیاری كردی. تویی که توانایی بخشیدی. تویی که نصرت دادی. تویی که درمان کردی. تویی که عافیت كرم کردی. تویی که گرامی داشتی. تویی مبارک و متعالی. پس تو راست حمدِ پایدار و شکرانۀ جاودانه.ای آنکه گناهان بندگان او را گزندی نمیرساند و وی از طاعت ایشان بینیاز است و به یاری و رحمتش به نیکوکاران آنان توفیق عنایت میکند. ای معبود و سرور من! تو راست ستایش... .
بارالها! این است ستایشِ آمیخته با شُکوه من دربارۀ تو، و اخلاصم در ذکر یکتایی تو، و اقرارم به نمعتهای برشمردۀ تو؛ هر چند معرفتم که آنها را، به سبب کثرت و فراوانی و آشکاری و از دیرباز چنان است که شمار نتوانم کرد و تو همواره آنها را از آغاز آفرینشم و ابتدای زندگانیم به من عطا فرمودی و از تنگدستی به توانگری مبدّل کردی و گزند از من راندی و آسودگی و رفع اندوه و عافیت بدنی و سلامت در دین ارزانی داشتی. اگر همۀ جهانیان از نخستین و واپسین به یاریام شتابند تا سپاس نعمتت به جای آورم، نه من و نه آنها از عهدۀ این مهم بر نمیآییم. پاکا و برترا! ای پروردگار سترگ مهربان! نعمتهایت به شمار در نیاید و نعمتهایت شکرانه پذیر نیست. بر محمد و خاندان محمد درود فرست و نعمت خویش بر ما تمام گردان و ما را در طاعت خود مدد فرما. پاکا که تویی. معبودی جز تو نیست.
بارالها! بر محمد، بنده و فرستاده پیامبرت و بر خاندان پاک و پاکیزهاش جملگان درود فرست و نعمتهایت را بر ما تمام فرما و عطایت راگوارا کن و ما را در زمرۀ شکرانه گویان و یادآوران نعمتهایت ثبت فرما. آمین، آمین ای پروردگار جهانیان... .
بار خدایا! در این برهه از زمان ما را در شمار کسانی قرار ده که از تو تقاضا کردهاند و تو به آنها مرحمت کردهای، و شکرانهات گفته اند و تو بر ایشان افزون بخشیدهای... و چه بسیار هفت آسمان و زمینها و آنچه در میان آنهاست تو را نیایش میکنند و هیچ چیزی نیست مگر اینکه از شُکوه تو دم میزند. ای شکوهمند! تو راست شکرانه و بزرگواری و بلند مرتبگی، و اکرام و فضل و انعام، و دَهشهای بزرگ، و تویی بخشندۀ بزرگوار و رئوف و مهربان! ... معبودی جز تو نیست، شریکی نداری، فرمانروایی و شکرانه تو راست و تویی که بر هر چیزی توانایی، پروردگارا! پروردگارا!»
گذشته از موارد مذكور، نیایشی نیز از امام حسین عليهالسلام در كنار كعبه و حجرالاسود نقل شده است كه در آن، عبارت «الحمد لله» نیامده، ولی محتوای آن، سپاسگزاری از خداوند متعال است: «... ای معبودِ راستینِ من! نعمتم بخشیدی و سپاسگزارم نیافتی، و مبتلایم نمودی و شکیبایم ندیدی؛ پس تو [ای مهربان] نه با ناسپاسیِ من، نعمت خود را گرفتی، و نه با ناشکیباییِ من، سختی و بلا را پیوسته داشتی. [آری] خدایا! از کریم، جز بزرگواری و کرم سر نزد.»
تحلیل حمدگوییهای امام عليهالسلام
سپاس و ستایش حضرت حق گفتن، رهنمودی قرآنی است كه ما در بخش خاستگاه قرآنی حمدگوییهای امام بهتفصیل از آن سخن گفتهایم. اینک به دیگر نكته ها می پردازیم.
- اوج دانش
در نیایشهای امام حسین عليهالسلام اوصافِ كمال و جمال و ذات و صفات حق تعالی بهدرستی و بهزیبایی بیان شده است. آن حضرت، خود درباره شناخت بایسته خدا -كه اوج دانش است- فرمودهاند: « مردی نزد پیامبر خدا صلىاللهعليهوآله آمد و گفت: اوج دانش چیست؟
فرمود: "شناخت خدا، آنگونه كه حق اوست".
مرد گفت: حق شناخت او چیست؟
فرمود: "اینكه او را بدون مانند و شبیه بشناسی و او را خدای یگانه و آفریدگار توانا بدانی؛ آن آغاز و فرجام، و آشكار و نهانِ [هستی] كه نه نظیری دارد، نه شبیهی، و این است شناخت بایسته خدا"».
- برترین عبادت
سیدالشهدا عليهالسلام در روایتی، ضمن برشمردن گونههای عبادت، عبادتِ برآمده از سپاسگزاری را عبادت آزادگان و برترین عبادت شمردهاند: «گروهی، خدا را به طمع [بهشت] عبادت كردند. این، عبادت تاجران است. گروهی، خدا را از سرِ ترس عبادت كردند. این، عبادتِ بردگان است. گروهی، خدا را از سرِ سپاس عبادت كردند. این، عبادتِ آزادگان و برترین عبادت است».
- یادآوری نعمت؛ زمینه سازی محبت خدا
یادآوری نعمتهای الهی، یكی از راههای محبوب كردن خداوند نزد بندگان است.
امام حسین از امام علی -علیهما السلام- از پیامبر خدا صلىاللهعليهوآله نقل میكند كه فرمود: خدای -عزوجل- به محرمِ رازش، موسیبن عمران عليهالسلام وحی كرد: «ای موسی! مرا دوست بدار و مرا محبوب مردم كن».
موسی عليهالسلام گفت: پروردگارا! خودم دوستت دارم، اما چگونه تو را محبوب مردم كنم؟
خدا فرمود: «نعمتهایم را بر آنها به یادشان آور...».
- آییننامه سپاس
در فرمایشها و روایات امام حسین عليهالسلام ، گذشته از سپاس و ستایشِ عملی خداوند، راه شناسایی نعمتهای الهی و آییننامه علمی آن نیز آمده است. از جمله آن حضرت میفرماید: مردی نزد امیرمؤمنان عليهالسلام آمد و پرسید: ای امیرمؤمنان! پروردگارت را به چه شناختی؟
فرمود: «با از میان رفتن تصمیم و انهدام قصد. چون قصد كردم، ولی میان من و قصدم مانعی پدیدار شد، و تصمیم گرفتم، اما تقدیر با تصمیم من ناسازگار شد، دانستم كه تدبیركننده كس دیگری است».
گفت: چگونه نعمتهایش را سپاس میگزاری؟
فرمود: «نگریستم كه بلا را از من گردانده و دیگری را بدان دچار ساخته است. پس دانستم كه به من نعمت داده است. به پاس همین، او را سپاس گزاردم».
- رابطه متقابلِ نعمت و سپاس
بر اساس معارف اسلامی، میان نعمت و سپاس، رابطه و تأثیر و تأثرِ متقابل هست؛ یعنی نعمتدهی، زمینهساز سپاسگزاری است و در مقابل، سپاسگزاری مایه فزونی نعمت است. بر همین پایه، امام حسین عليهالسلام در جایی بارانِ رحمتِ الهی را سبب سپاسگزاری بیشتر دانسته و فرمودهاند: «بارخدایا! بر ما باران فرو فرست؛ بارانی گسترده و رها، فراگیر، سودرسان و بیزیان؛ بارانی كه شهرنشینان و روستانشینانِ ما را در بر بگیرد و بر روزی و سپاس ما بیفزاید» و در جای دیگر فرمودهاند: «سپاسگزاری تو بر نعمت پیشین، زمینهساز نعمتِ آینده است» .
- پاداش تعلیم حمد
در روایتی آمده است كه امام حسین عليهالسلام فرزندِ خود، جعفر را نزد معلم فرستادند و هنگامی كه او جمله «الحمد للّه رب العالمین» از معلم فرا گرفت و نزد پدر بازگفت، حضرت معلم را فراخواندند و هزار دینار و هزار حُلّه به او هدیه دادند و هنگامی كه درباره زیادی پاداش از ایشان سؤال شد، فرمودند: بخشش من چگونه با آنچه او به پسرم آموخته است برابری می كند؟!
- شناخت و سپاس، برآیند معرفت
ستایش خداوند متعال، برآیند شناخت و معرفت اوست. از این رو، حقیقت حمد الهی و كمال آن، با میزان معرفت، ارتباط مستقیم دارد. هر چه شناخت اوصاف جمال و كمال حق تعالی بیشتر شود، ستایش ستایشگر كاملتر میگردد. بر همین اساس، بهترین ستاینده خدا، خود اوست؛ زیرا هیچ كس مانند او ذاتِ اقدسش را نمیشناسد. بنابراین، خداوند سبحان نهتنها سزاوارترین ستایششده است، بلكه سزاوارترین ستایشگر خویش نیز هست؛ چنانكه در دعا نیز میگوییم «یا خیرَ حامدٍ و محمود؛ یعنی ای بهترین ستاینده و ستودهشده». همچنین در مراتب بعد، هیچ عارف و عالمی و هیچ كسی خدا را آن گونه كه پیشوایان معصوم عليهمالسلام ستوده اند، نستوده است.
- نعمتهای مادی و معنوی بیشمار، سرشار، دیرینه و پیوسته
در سپاسها و ستایشهای امام حسین عليهالسلام ، هم از نعمتهای مادی سخن بهمیان آمده است و هم از نعمتهای معنوی. مواردی مانند اصلِ حیات، تندرستی، روزی، توانِ سخن گفتن و بینایی و شنوایی، از نعمتهای مادی است، و مصادیقی مثل نعمتِ هدایت و اسلام، قرآن، پیامبر و نیز عزت، نصرت، آمرزش و برآورده شدن دعا، در زمره نعمتهای معنوی.
عجز از شمارش نعمتهای سرشار، دیرینه و بیگسست و نیز ناتوانی در سپاسگزاری و جبرانِ آنها، موضوع دیگری است كه در سخنان حضرت بارها به آن تصریح شده است.
همچنین آن حضرت از خداوند متعال میخواهند كه ایشان را در زمره شكرانهگویان و یادآوران نعمتهای الهی قرار دهند؛ چنانكه دعا میكنند آن نكودادهها را بر ایشان كامل كند و توفیق سپاسگزاری از آنها را نیز عطا فرماید.
خاستگاه قرآنی حمدگوییهای امام عليهالسلام
سپاسها و ستایشهای امام حسین عليهالسلام ریشه، خاستگاه و تكیهگاه قرآنی دارد. این موضوع را در سه محور بررسی میكنیم.
1. مبانی قرآن کریم
خداوند در قرآن كریم در بسیاری از آیات، خویشتن را ستوده و از جلوهها و آثار گوناگونِ سپاسگزاری و ستایشگری سخن گفته است.
یک. آغاز سخن و نوشته با حمد
خداوند كتاب خود، قرآن كریم، را با ستایش خویش آغاز كرده است (سوره حمد). گذشته از سوره حمد كه فاتحهالكتاب نام دارد، سورههای انعام، كهف، سبأ و فاطر نیز با حمد خداوند آغاز میگردد و در مجموع، به این پنج سوره، "حمد" یا "حامدات" گفته میشود.
امام حسین عليهالسلام نیز به پیروی از این روش قرآنی، بسیاری از سخنان و مناجاتهای خویش را با حمدگویی آغاز فرمودهاند. از این جمله است دعای عرفه (الحمد لله الذی لیس لقضائه دافع...) و سخنرانی در شب عاشورا (اثنی علی الله احسن الثناء و احمده علی السراء و الضراء...) و دیگر سخنان: «الحمد لله الذی اختارنا لنفسه...»، «الحمد لله الذی خلق الدنیا فجعلها دار فناء...»، «الحمد لله الذی هدانی للاسلام...». همچنین برخی از حمدگوییهای حضرت، با دیگر گونههای مناجات همراه است، مانند ذكرگویی امام در جریان سفر كربلا: «انا لله و انا الیه راجعون و الحمد لله رب العالمین» كه با استرجاع (همه از خداییم و همه به سوی او باز میگردیم) و سپس تحمید همراه است. همچنین آغاز دعای عشراتِ حضرت كه در آن، تسبیح، تحمید، تهلیل، تكبیر و حوقله با هم آمده است (سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اكبر و لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم...).
این رهنمود قرآنی (آغاز كردن گفتار با ستایش خدا) از مستند روایی نیز برخوردار است. از جمله، رسول خدا صلىاللهعليهوآله فرمودهاند: «هر گفتاری كه با ستایش خدا آغاز نشود، بیدنباله است.» همچنین آن حضرت گفتهاند: «هر سخن جدی كه با ستایش خدا آغاز نشود، بریده و ناتمام است».
دو. دستور به ستایشگویی و آموزش شیوه آن
قرآن كریم در آیات متعددی دستور داده است كه خداوند را سپاس بگوییم و نیز شیوه حمدگویی را به انسانها و مؤمنان آموخته است. از جمله در سوره اسراء، آیه 111: «و قل الحمد للّه الذی لم یتخذ ولدا و لم یكن شریک له فی الملک و لم یكن له ولی من الذلّ و كبّره تكبیرا»؛ سوره مؤمنون، آیه 28: «... فقل الحمد لله الذی نجینا من القوم الظالمین» و سوره نمل، آیه 59: «قل الحمد لله و سلام علی عباده الذین اصطفی...»
امام حسین عليهالسلام نیز درباره شیوه و ادبِ ستایش فرموده است: پدرم، امیرمؤمنان، علیبن ابیطالب –عليهماالسلام- فرمود:
هر گاه چیزی مایه خوشحالی پیامبر خدا صلىاللهعليهوآله را فراهم میآورد، میگفت: «الحمد لله الذی بنعمته تتم الصالحات؛ ستایش، ویژه خدایی است كه كارهای شایسته، به نعمت او تحقق مییابند.» و چون چیزی سبب ناخوشی او میشد، میفرمود: «الحمد لله علی كل حال؛ ستایش، در همه حال، ویژه خداست.»
2. استناد به آیات قرآنی و بهرهگیری از آنها
معارفِ موجود در حمدگوییهای سیدالشهدا عليهالسلام همگی الهامگرفته از آموزههای قرآنی است؛ خواه این الهامگیری صریح و آشكار باشد یا غیر آشكار. الهامگیری صریح در جایی است كه عین آیهای از آیات قرآن دستمایه حضرت قرار گرفته باشد، و الهامگیری غیر صریح در مواردی است كه مضمون آیات و مفاهیم قرآنی در نیایشهای حضرت بازتاب یافته باشد (مضامینی مانند اقتباس، تلمیح و...).
استناد صریح مانند اینكه حضرت در بخشی از دعای عرفه با تكیه بر آیه «و ان تعدوا نعمه الله لا تحصوها» (نحل: 18 و ابراهیم: 34) میفرماید: خداوندا! ... اگر در همۀ روزگاران و ایام دراز و دوران عمرم در کوشم و بخواهم شکرانۀ یکی از نعمتهایت را گزارم، هرگز نتوانم … آری، اگر من و همۀ شمارندگان تو از میان مردم بکوشیم تا نعمتهای گذشته و آیندۀ تو را شماره کنیم، نه در حصر عددی آن قادریم و نه در شمارش زمانی آن. هیهات! چگونه این کار تواند صورت گرفت، در حالی که تو در کتاب گویا و گزارش راستینِ خود گفتهای: «و اگر خواهید نعمتهای خدا را شماره کنید، آن را شمارش نتوانید کرد».
الهامگیری نیز مانند اینكه حضرت در دعای عشرات میفرماید: «... ستایش تو راست در آخرت و دنیا و… در آسمان و...» كه متكی بر این آیات است: «له الحمد فی الاولی و الآخره...» (قصص: 70) «و له الحمد فی السموات و الارض و عشیا و حین تظهرون» (روم: 18).
3. تفسیر قرآن
شماری از روایاتی كه از امام حسین عليهالسلام درباره حمدگویی و تبیین نعمت های الهی نقل شده، ناظر به تفسیر مفاهیم و آیات قرآنی است، از جمله:
یک. تفسیر "الحمد للّه رب العالمین"
امام حسین عليهالسلام در تفسیر "الحمد لله رب العالمین" از امیرمؤمنان عليهالسلام نقل كردهاند كه پیامبر خدا -صلواتاللهعلیهوآلهوسلم- فرمودند:
«خداوند -عزوجل- فرموده است كه سوره حمد را میان خود و بندهام قسمت كردم؛ نیمی از آن برای من و نیمِ دیگر، از آنِ بنده من است و برای بندهام، هر چه بخواهد، هست.
چون بنده بگوید: بسم الله الرحمن الرحیم، خدای بزرگِ بِشْكوه میفرماید: "بندهام با نام من آغاز كرد و بر من حق دارد كه كارهایش را بهپایان برسانم و در حالات مختلف به او بركت بخشم".
و چون بگوید: الحمد لله رب العالمین، خداوند بزرگ بِشْكوه میفرماید: "بندهام مرا ستود و دانست كه نعمتهای نزد او از جانب من است و گرفتاریها به فضل و قدرتِ من از او دور شده است. گواهتان میگیرم كه نعمتهای آخرت را نیز بر نعمتهای دنیایش میافزایم و گرفتاریهای آخرت را از او دور میكنم، همانگونه كه گرفتاریهای دنیا را از او دور كردم"...»
همچنین در روایت دیگری آمده است:
محمدبن زیاد و محمدبن سیار، از امام حسن عسكری از پدرش، امام هادی، از جدّش، امام جواد -علیهمالسلام-: مردی نزد [پدرم، امام] رضا عليهالسلام آمد و به او گفت: ای فرزند پیامبر خدا! این سخن خداوند -عزوجل- را كه «الحمد لله رب العالمین؛ ستایش ویژه پروردگار جهانیان است»، برایم تفسیر كن.
فرمود: «پدرم، از جدّش، از باقر، از زینالعابدین، از پدرش [امام حسین -علیهالسلام-] نقل كرد كه: مردی نزد امیرمؤمنان عليهالسلام آمد و همین را پرسید.
ایشان فرمود: «ستایش، ویژه خداست»؛ یعنی آنكه خداوند، برخی از نعمتهایش را بهاجمال به بندگانش معرفی نمود؛ زیرا بندگان توانایی شناخت همه آنها را بهتفصیل ندارند؛ چون بیشتر از آناند كه بهشمار درآیند یا شناخته شوند. پس به بندگانش فرمود، بگویید «ستایش، ویژه خداست»، به پاس نعمتهایی كه بر ما بخشیده است؛ «پروردگار جهانیان» كه همه گونههای مخلوقات، از جمادات و حیوانات را در بر میگیرد.
اما حیوانات را در قبضه قدرت خویش میچرخاند و از روزی خویش به آنها میخورانَد،و در سایه حمایتش حفظ كرده، هر یک را به مصلحت خویش تدبیر میكند.
و اما جمادات را با قدرت خویش نگاه میدارد و مانع گسستگی جمادات بههمپیوسته و نیز بههم چسبیدن گسستهها میشود و آسمان را از افتادن بر زمین- جز به اذن خویش- نگاه میدارد و زمین را از فرو رفتن در خود- جز به فرمان خویش- نگاه میدارد كه او با بندگانش رئوف و مهربان است.»
همچنین فرمود: «رب العالمین»، یعنی مالک و خالق جهانیان و سوقدهنده روزیهایشان به سوی ایشان است، از جایی كه میدانند و از جایی كه نمیدانند و روزی، قسمت شده است و بدون توجه به كردار انسان میآید. نه پروای پرهیزگار آن را افزون میكند، نه فسق و فجور فاجر آن را كاهش میدهد. میانِ روزی و صاحبِ روزی، پردهای است كه به دنبال او میرود. اگر هر یک از شما از روزیاش بگریزد، باز او را میجوید، همانگونه كه مرگ او را میجوید.
خداوندِ بزرگ میفرماید: بگویید «الحمد لله»، به سپاسداری نعمتهایی كه به ما بخشیده و ما را پیش از پیداییمان در كتابهای نخستین بهنیكی یاد كرده است. بنابراین، بر محمد صلىاللهعليهوآله و خاندان و پیروان خاندانش لازم است كه خدا را بر فضیلتی كه به ایشان بخشیده، سپاس بگزارند و این، همان گفته پیامبر خدا صلىاللهعليهوآله است كه فرمود: چون خداوند -عزوجل- موسیبن عمران عليهالسلام را برانگیخت و با او راز گفت و دریا را برایش شكافت و بنیاسرائیل را نجات داد و تورات و الواح را به او عطا نمود، جایگاهش را نزد خدای -عزوجل- دید و گفت: پروردگارا! مرا با كرامتی بزرگ داشتی كه هیچ كس را پیش از من بدان بزرگ نداشتی.
خدای بزرگِ بِشْكوه فرمود: "ای موسی! آیا نمیدانی كه محمد نزد من از همه فرشتگان و همه مخلوقاتم برتر است؟"
موسی عليهالسلام گفت: "پروردگارا! اگر محمد صلىاللهعليهوآله نزد تو از همه آفریدگانت برتر است، آیا در میان خاندان پیامبران، كریمتر از خاندان من هست؟
خدای بزرگ فرمود: "ای موسی! آیا نمیدانی كه برتری خاندان محمد بر همه خاندانهای پیامبران، مانند برتری محمد بر همه فرستادگان است؟"
موسی عليهالسلام گفت: پروردگارا! اگر خاندان محمد چنیناند، آیا در میان امتهای پیامبران، امت من نزد تو برتر از همه نیست؟ ابر را برایشان سایه كردی و ترنگبین و بلدرچین برایشان فرو فرستادی و دریا را برایشان شكافتی.
خدای بزرگِ فرمود: "ای موسی! آیا نمیدانی كه برتری امت محمد بر همه امتها، مانند برتری خود او بر همه آفریدگانم است؟"
موسی عليهالسلام گفت: پروردگارا! كاش آنها را میدیدم.
پس خدای -عزوجل- به او وحی كرد: "ای موسی! آنها را هرگز نخواهی دید و اكنون هنگام پیدایی آنان نیست، اما بهزودی آنها را در بهشتها، باغهای عَدْن و فردوس و در حضور محمد میبینی كه در نعمتهای بهشت میچرخند و در نیكیهایشان خوشاند. آیا دوست داری كه سخن آنان را به تو بشنوانم؟"
گفت: آری، ای خدای من!
خدای بزرگ فرمود: "در پیشگاه من بایست و مانند بندهای ذلیل در برابر فرمانروایی جلیل، كمر به میان ببند."
پس موسی عليهالسلام چنین كرد و پروردگار ما ندا داد: "ای امت محمد!"
همه آنان كه در پشت پدرانشان و رَحِمهای مادرانشان بودند، پاسخ گفتند: «بله خداوندا، بله! بله! تو شریكی نداری. بله! ستایش از آنِ توست و نعمت و سلطنت برای تو! شریكی نداری.» خداوند -عزوجل- نیز این پاسخ را شعار حجگزاران قرار داد.
سپس پروردگار ما ندا داد: "ای امت محمد! حكم من بر شما این است كه رحمتم از خشمم پیشی گرفته است و عفوم، قبل از كیفر من است. پیش از آنكه مرا بخوانید، شما را اجابت میگویم و پیش از آنكه از من بخواهید، به شما عطا میكنم. هر كس از شما كه مرا با شهادتین (گواهی به توحید و رسالت محمد) و راستی گفتار و درستی رفتار دیدار كند و گواهی دهد كه علیبن ابیطالب، برادر و وصی پس از پیامبر و ولی اوست و به فرمانش ملتزم باشد، همانگونه كه به فرمان محمد ملتزم است و اولیای برگزیده پاک و پاكیزهاش را اولیای خود گیرد- كسانی كه از شگفتیهای آیات الهی خبر میدهند و نشانههای حجت خدا پس از آن دو (محمد و علی) هستند- به بهشتش در میآورم..."».
[همچنین امام حسین] میفرماید: «چون خدای عزوجل پیامبرمان، محمد صلىاللهعليهوآله را برانگیخت، فرمود: "ای محمد! «تو در كنار [كوه] طور نبودی كه ما» امّتت را به این گونه بابركت «ندا دادیم»".
سپس خدا به محمد صلىاللهعليهوآله فرمود: "بگو: «الحمد لله رب العالمین»، بر این فضیلتِ ویژه كه به من ارزانی داشت"؛ و پیامبر به امتش فرمود: "شما هم بگویید: «الحمد لله رب العالمین» به این جهت كه این فضیلتها را به ما اختصاص داده است"».
دو. تفسیر آیه «و أما بنعمة ربّک فحدّث»
عمروبن ابینصر گوید: مردی بصری برایم گفت: حسینبن علی -عليهماالسلام- و عبداللهبن عمر را دیدم كه گِرد خانه خدا طواف میكنند. از ابن عمر تفسیر آیه «و أمّا بنعمة ربک فحدّث] و اما از نعمت پروردگارت سخن بگو[» را پرسیدم.
گفت: فرمان داده است تا نعمتهایی را كه خدا به انسان داده، بازگوید.
سپس همین سؤال را با حسینبن علی –عليهماالسلام- در میان نهادم. فرمود: «فرمان داده است تا نعمتهایی را كه خدا در امر دینش به او ارزانی داشته است، بازگوید».
نتیجه
«تحمید» گونهای از دعاست كه در آن، ویژگیهای نیک محمود (شخص ستودهشده) بیان میشود. در ادبیات اسلامی، مقصود از تحمید و تحمیدیه، ذكر صفات جمال و كمال حق تعالی و ستودن او و نیز بزرگداشت پیامبر اكرم و خاندان پاكش -علیهمصلواتالله- است. در تحمیدهای امام حسین عليهالسلام جنبه های گوناگونی از معارف ناب اسلامی و شیعی، به ویژه توحید و لطف و احسان بی شمار حق تعالی به بندگانش، بازتاب یافته است. این تحمیدیه ها از دید ادبی، دل نشین و از جنبه معرفتی، بسیار آموزنده و راهگشا هستند.
منابع
- انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران: سخن، 1381.
- بروجردی،علی محمد، المعجم الموضوعی لادعیه المعصومین عليهمالسلام قم: عطر عترت، 1390.
- حجتی، محمدباقر، پژوهشی در تاریخ قرآن كریم، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ پانزدهم، 1379.
- دشتی، محمد، فرهنگ سخنان امام حسین عليهالسلام قم: انتشارات مشهور، سوم، 1381.
- رفسنجانی، اكبر و محققان مركز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج 12، قم: بوستان كتاب، اول، 1386.
- سجادی، سیداحمد، فرهنگنامه موضوعی صحیفه سجادیه، اصفهان: مركز تحقیقات رایانهای حوزه علمیه اصفهان، اول، بهار 1385.
- گروه حدیث پژوهشكده باقرالعلوم عليهالسلام ، فرهنگ جامع سخنان امام حسین عليهالسلام ، قم: نشر معروف، دی 1377.
- محمدی ری شهری، محمد، نهج الذكر، ج2، ترجمه حمیدرضا شیخی، قم: سازمان چاپ و نشر دارالحدیث، 1378.
- دانشنامه عقاید اسلامی، ج1، ترجمه مهدی مهریزی، قم: سازمان چاپ و نشر دارالحدیث، 1385.
- دانشنامه امام حسین عليهالسلام ، ج13 و 14 ترجمه عبدالهادی مسعودی، قم: سازمان چاپ و نشر دارالحدیث، 1389.